دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار

متن مرتبط با «بخش» در سایت دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار نوشته شده است

همکلاسی های 54-� دبیرستان اسرار بخش 8

  • همکلاسی های 54-  دبیرستان اسرار بخش 8دکتر سید ابوالفضل حسینی  - 14010108آقای شهرام کافی شهرام کافی، از همکلاسی های نازنینی بود که دوستی ام با او، در 50 سال گذشته با داستان های بعدی همراه است و این داستان ها را در این مختصر نمی توان آورد، فقط اشاره هایی  درمورد کافی، کافی است.عنوان      جوانی اهل ذوق هنری، با پشتوانه ی دیپلم ریاضی، در سال 1354 که با هم  به دانشگاه فردوسی مشهد رفتیم. او رشته ی ادبیات فارسی را برگزیده بود و چه انتخاب بجا و متناسبی!  در همان سال های 54 تا 56 که امثال ما سیاسی شده بودیم و روشنفکر! با آثار شریعتی مسلح شده بودیم و انقلابی! و جامعه روی به انقلاب می آورد، شهرام کافی هم در مسابقه ی ادبی نمایشنامه ی " ها" را نوشت، با این توضیح که ( ها، نشانه ی جمع در فارسی است!)  اما کسی که نمایش را می دید،  زیرکی کافی را می فهمید که او در پس این" ها " انگیزه ی سیاسی دارد. نمایشنامه اش مقام آورد و جایزه گرفت. او که انرژی جوانی اش در 45 سال پیش، بیشتر از امروز بود! دانشجو هار ا بکار گرفت و نمایشنامه را کارگردانی کرد و به نمایش در آورد؛ ابتدا در مشهد و بعد هم در سبزوار. درست به یاد دارم که دانشجویانی که برای اجرای نمایش به سبزوار آمده بودند، پس از اجرا، در هتل شهرداری سبزوار شام، خوردند. همین مکانی که اکنون محل شورای شهر سبزوار است.در طول سال های 56 و 57  و جریانات منتهی به انقلاب در مشهد و سبزوار، شهرام کافی یکی از کسانی است که پرونده ی  مشترک با من دارد! و اگر لازم باشد  روزی او را " لو" می دهم! هنرش را در جریان برنامه های انقلاب در سبزوار بکار می گرفت. مثلا فیلم 8 میلیمتری می ساخت. از این, ...ادامه مطلب

  • همکلاسی های 54- دبیرستان اسرار -  بخش6

  • همکلاسی های 54- دبیرستان اسرار -  بخش6دکتر سید ابوالفضل حسینی – 14010103سید ابوالفضل حسینی -  سالها ی دبیرستان آقای بصیری – دبیر فیزیک و مکانیک آقای محمود تشکری:یکی از همکلاسی های ما جناب محمود تشکری بود. ایشان بعد ها به سپاه پاسداران وارد شد وجزء سرداران و مقامات عالی رتبه و فرماندهان سپاه شد. تشکری یکی از نیروهای رده های بالای سپاهی بود که در نیروی انتظامی  به عنوان معاون سردار احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی کل کشور مشغول شد. در طول دهه های گذشته، گاه در ایام تعطیلات که  به سبزوار می‌آمد، موفق به زیارتشان می شدم. سیاست کلی انتقال از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به  نیروی انتظامی بویژه در رده های بالا، مورد انتقاد من است، زیرا تأثیر مثبتی بر روحیه های نیروهای انتظامی نداشته است و احساس تبعیض در نیروهای مسلح را دامن زده است. همچنین است، سپردن فرماندهی رده های بالای ارتش، به سپاهیان!  دوگانگی موجود، نتیجه ی این تبعیض  است. این مطلب من، ناظر به یک سیاست کلی است و موردی و شخصی نیست.     آقای محمود تشکری، بعد از حوادث اعتراضی به انتخابات ریاست جهوری سال 1388 ، به عنوان معاون فرمانده کل نیروی انتظامی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران صحبت کرد و نظری در راستای مواضع رسمی حکومت در رد مواضع آقایان موسوی و کروبی ارائه نمود. بنده با ایشان پس از این قضایا صحبتی منتقدانه داشتم. ایشان گفتند که من نزدیک به یک و نیم ساعت مصاحبه کرده ام ولی تلویزیون، فقط چند دقیقه اش را گزینش و پخش کرد. با این حال، با ایشان در تحلیل انتخابات 1388 اختلاف نظر داشتم. البته طبیعی است.  اما چرا از بین این همه سرداران، ایشان  برای توضیح, ...ادامه مطلب

  • همکلاسی های 54- دبیرستان اسرار – بخش 7

  • همکلاسی های 54- دبیرستان اسرار بخش 7دکتر سید ابوالفضل حسینیسید ابوالفضل حسینی سال های آخر دبیرستان  تعدادی از همکلاسی ها و همدوره ای ها 1353  آقای جعفرزادهآقای جعفرزاده دانش آموز بسیار ساعی، خوش بیان و خوش چهره بود. با علاقه و اشتیاق عجیبی به حل مسائل روی تخته سیاه یا کاغذ  می پرداخت.  استعدادش به گونه ای بود که می شد آینده ی درخشانی را برایش پیش بینی کرد. سال ها بعد، پس از انقلاب فرهنگی،  ایشان ر ا دیدم که استاد دانشکده فنی دانشگاه فردوسی مشهد شده بود. از آن زمان سال هاست که از ایشان خبری ندارم.آقای فرید ترمه ایخوش استعداد بود در مسابقه ی روزنامه نویسی بین دبیرستان ها، با آقایان محمود امیری و بیارجمندی و من، باهم یک گروه بودیم.آقای هنربخشاز دانش آموزان خوش استعدادی بودند که در ریاضی از قدرت خوبی برخوردار بود. پس از سال 1354 دیگر اطلاعاتی از ایشان  ندارم.آقای عظیمیان آقای عظیمیان همکلاسی ما، پسر آقای شهردار آن زمان بود. اکنون در سبزوار خیابانی از میدان سه گوش تا خیابان شهید چمران، به خیابان عظیمیان معروف  است. در آن روزها این خیابان جدیدالاحداث بود و چون منزل عظیمیان یعنی آقای شهردار هم در آنجا واقع بود، به این نام نامیده شد. عظیمیان، خوش تیپ و با روحیه ی آرام بود. در عکس جمعی در محوطه دبیرستان نفر دوم از راست است. آقای باقر ممتحنیآقای باقر ممتحنی دانش آموزی کوشا، زیرک با قدرت دریافت بالا بود.  پدرش در خیابان اسرار مغازه داشت. گاهی از برادر کوچکترش که سال های دهه 70 دانشجوی دانشگاه تربیت معلم سبزوار  بود، احوالش را می پرسیدم. شرایط بعد از انقلاب، نمی دانم چه بر سر این نسل آوردکه از این گونه استعداد ها بهره نبرد. شنید, ...ادامه مطلب

  • گفت و گوی دکتر سید ابوالفضل حسینی با استاد عبد الحسین وهاب زاده در باره تکامل زیستی- بخش دوم

  • گفت و گوی دکتر سید ابوالفضل حسینی با استاد عبد الحسین وهاب زاده در باره تکامل زیستی- بخش دوم( ادامه) انتشار -26 اردیبهشت 1398 تاریخمصاحبه - 1389 -اگر خواسته باشیم در یک نگاه کلی و چکیده، تکامل رفتار ح, ...ادامه مطلب

  • حج نامه ( گزارش تحلیلی سفر حج ) - بخش چهارم

  •     حج نامه  ( گزارش تحلیلی سفر حج )  - بخش چهارم دکتر سید ابوالفضل حسینی   یکشنبه 10/ 10/ 1385 (11 ذیحجه1427) امروز کاراصلی ما رمی جمرات ثلاث بود. همچنین خبر قربانی را بعد از رمی جمرات داشتیم و بعد از آن حلق و استحمام وخارج شدن از لباس احرام. هنوز همبستری واستعمال بوی خوش حرام اند،تا پس از طواف نساء. دیروز از آقایان گروه و کاروان ما تنها یک نفر حلق را انجام داد و خانم ها هم دیروز تقصیر کردند (خبر قربانی شان رسیده بود). اما آقایان امروز حلق می کردند. حاج آقای ضیاء یزدی معاون مدیر کاروان که تجربه مدیریت عمره، عتبات عراق و سوریه را دارد، دیروز به هنگام تراشیدن سر پسرش ,ثبت نام حج عمره,ثبت نامه حج,سفر نامه حج,ثبت نام حج عمره دانشجویی,ثبت نام حج واجب,سفر نامه حج تمتع,تقدیر نامه حج,فرهنگ نامه حج و عمره,حج نامه,ثبت نامه حج دانشجوی ...ادامه مطلب

  • حج نامه ( گزارش تحلیلی سفر حج ) - بخش پنجم

  •   حج نامه  ( گزارش تحلیلی سفر حج ) - بخش پنجم دکتر سید ابوالفضل حسینی   سه شنبه 12 دی 1385 ( سیزدهم ذیحجه 1427) شب گذشته اوضاع خوب نبود. بعضی سوپ خوردند. بعضی همان را هم نخوردند. تعدادی هم شام کامل خوردند و خوابیدند. من وضعم خیلی بد نبود؛ نماز، حمام، شام، نوشتن و خواب. اما امروز هیچ کاری نکردیم، زیرا هیچ کاری نمی توانستیم بکنیم. خستگی و بیماری تقریباً همگانی بود. هم اتاقی هایم سه نفرشان پیش دکتر کاروان رفتند، دارو گرفتند. جمعاً هر پنج نفر در دو نوبت صبح و بعد از ظهر خوابیدیم. به یاد نمی آورم که در روز دو نوبت خوابیده باشم، یکبارش هم به زور گاهی اتفاق افتاده است. م,ثبت نام حج عمره,ثبت نامه حج,سفر نامه حج,ثبت نام حج عمره دانشجویی,ثبت نام حج واجب,سفر نامه حج تمتع,تقدیر نامه حج,فرهنگ نامه حج و عمره,حج نامه,ثبت نامه حج دانشجوی ...ادامه مطلب

  • حج نامه -( گزارش تحلیلی سفر حج ) - بخش اول

  •   حج نامه  ( گزارش تحلیلی سفر حج ) - بخش اول   دکتر سید ابوالفضل حسینی    توضیح مقدماتی: ده سال پیش (1385) در سفر حج، قلم و دفتری همراه بردم و بدون دسترسی به کتاب و منابع، روزانه گزارش تحلیلی زیر را می نوشتم. در این متن هم اعمال و مناسک انجام شده ذکر شده هم در حد اطلاعاتم مناسک تفسیر ( به روش شریعتی در "حج ") شده است و علاوه بر آن گزارش شرایط آن زمان و مکان با نگاهی انتقادی ( به روش جلال آل احمد در "خسی در میقات")  نگاشته شده است. شاید این متن، از هر سه جنبه ی فوق ناقص باشد، ولی دستاورد من است از حج. برخی از همسفرانم در حج اولین خوانندگان دستنوشته ی این سفر نامه بودند, ...ادامه مطلب

  • حج نامه ( گزارش تحلیلی سفر حج ) - بخش دوم

  •      حج نامه  ( گزارش تحلیلی سفر حج ) - بخش دوم دکتر سید ابوالفضل حسینی    چهار شنبه 6/ 10 / 1385 (7 ذیحجه 1427) امروز(هفتم ذیحجه) سالروز شهادت امام باقر است که در ذیحجه ی سال 114 هجری قمری اتفاق افتاد. پشت بام مسجد الحرام از سنگ سفید پوشیده شده است. فضای این جا، برای نظاره ی جمعیت در حال طواف، خیلی جالب است. از بالا که به پایین نگاه می کنی اقیانوس شناور انسان ها، تو را هم در خود غرق می کند، اگر ندانی که اینان هفت بار طواف می کنند، گمان خواهی کرد که یکسره می چرخند. بواقع نیز چنین است. چرا که جمعی می روند و جمعی می آیند. این رودخانه هیچگاه از خروش نمی افتد. امواج این دریا,ثبت نام حج عمره,ثبت نامه حج,سفر نامه حج,ثبت نام حج عمره دانشجویی,ثبت نام حج واجب,سفر نامه حج تمتع,تقدیر نامه حج,فرهنگ نامه حج و عمره,حج نامه,ثبت نامه حج دانشجوی ...ادامه مطلب

  • حج نامه ( گزارش تحلیلی سفر حج ) - بخش سوم

  •     حج نامه  ( گزارش تحلیلی سفر حج )  - بخش سوم دکتر سید ابوالفضل حسینی   شنبه 9 /10/ 1385 (دهم ذیحجه1427)- عید قربان به موقع به مشعر رسیدیم، نماز صبح را خواندیم و به تدریج که هوا روشن شد حرکت کردیم. منطقه ی مشعر و منیˈ گویا به هم پیوسته است. تابلوهای بزرگی « نهایة مزدلفه » و « بدایة منیˈ » را مشخص می کنند، تقریباً مثل تابلوهای جاده ها که حدود شهرستان های مختلف را از یکدیگر معلوم می کنند، با این تفاوت که این تابلوها بزرگ و بقدرکافی بلند هستند. درلابلای ماشین ها و جمعیت ها، این تابلوهای کاروان هاست که علامتی برای باهم حرکت کردن است. مشکل دیگر که در مکه، منیˈ و مشعر ب,ثبت نام حج عمره,ثبت نامه حج,سفر نامه حج,ثبت نام حج عمره دانشجویی,ثبت نام حج واجب,سفر نامه حج تمتع,تقدیر نامه حج,فرهنگ نامه حج و عمره,حج نامه,ثبت نامه حج دانشجوی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها