حج نامه ( گزارش تحلیلی سفر حج ) - بخش سوم

ساخت وبلاگ

 

 

حج نامه 

( گزارش تحلیلی سفر حج )  - بخش سوم

دکتر سید ابوالفضل حسینی

 

شنبه 9 /10/ 1385 (دهم ذیحجه1427)- عید قربان

به موقع به مشعر رسیدیم، نماز صبح را خواندیم و به تدریج که هوا روشن شد حرکت کردیم. منطقه ی مشعر و منیˈ گویا به هم پیوسته است. تابلوهای بزرگی « نهایة مزدلفه » و « بدایة منیˈ » را مشخص می کنند، تقریباً مثل تابلوهای جاده ها که حدود شهرستان های مختلف را از یکدیگر معلوم می کنند، با این تفاوت که این تابلوها بزرگ و بقدرکافی بلند هستند.

درلابلای ماشین ها و جمعیت ها، این تابلوهای کاروان هاست که علامتی برای باهم حرکت کردن است. مشکل دیگر که در مکه، منیˈ و مشعر به چشم می خورد، حضور زائرانی است که به صورت گروهی یا فردی در گوشه ی خیابان، یا حرم و یا بیابان بسر می بردند و این خود نکته ی قابل  بررسی در وضعیت طبقاتی زائران بیت الله الحرام است. از مکه به سوی عرفات که می رفتیم از مسیر مشرف به منیˈ عبورکردیم. بیابان های اطراف منی مملو از جمعیت هایی بود که همین طور به حج می آیند.

ظاهراً دولت سعودی خوب می داند که امکان سرویس دهی کامل به همه ی زائران را ندارد و یا امکانات موجود، کفاف همه را نمی دهد. به همین خاطر در این بیابان ها سرویس های بهداشتی ساخته شده است.

مشکل دیگر، این ظروف یکبار مصرف و مواد زائد اند که در طول مسیر زیر دست و پا رها می شوند. ظروف آب، پلاستیک ها، آلومنییم و مقوا مواد آلاینده ای که در سالهای اخیر حجم گسترده ای از زباله ها را تشکیل داده اند. بهداشت بهتر می شود ولی از این جور زباله ها هم زیاد تولید می شود.

  تابلو «بدایة منیˈ» ورودمان را به منیˈ نشان می داد. پس از پیاده شدن از اتوبوس، حمل ساک ها سر و صدای بسیاری را درآورده بود، بویژه این که می دیدند که برخی از کاروانها ساک ها را توسط وانت، از پیش فرستاده بودند. با این حال، وضع من برای خانم و هم اتاقی هایم، نگران کننده بود، که آیا با این سینه ی باز شده و دوخته شده و قلب عمل شده و حمل این دو ساک متوسط و کوچک، چگونه این مسیر را طی می کنم.

تقریباً در اوایل ورود به منی بود که ساک بزرگتر را بصورت توبره یا کوله پشتی کرده و بر شانه ها انداختم و دست ها را آزاد کردم.

خانم زنگ زد که چه می کنی و کجا هستی؟ موقعیت را گزارش کردم! از وضعیت خانم ها گفت که:" ما رمی جمره عقبه را انجام داده ایم و به مقر اقامتمان در منیˈ رسیده ایم."

به دوستان خبر را گفتم. گفتند: الحمد الله که خاطرمان از جانب خانم ها راحت شد. ما همچنان در سرزمین  منیˈ، به سوی چادرهایمان در حرکت بودیم. چادرها و خیابان کشی ها در منیˈ جالب بود. چادرهایی که می گویند « نسوز» است و بالای آنها کولر تعبیه شده است.

ظاهرِ این همه خیمه، انسان را به حیرت می اندازد. مجموعه ای که 3 روز در سال مورد استفاده قرار می گیرد و بعد تا سال دیگر...! ازدحام جمعیت از همه ی ملیت ها با یک شعار «لبیک . . .»، «الله اکبر» صحنه های بیادماندنی درذهن بجا می گذارد. منیˈ، امسال متفاوت تر از سال های گذشته است. سال ها پیش پل های طبقات جمرات خرابی و ریزش داشته است و مهمتر از آن، جهت حرکت زائران معایبی داشت که برطرف شده است. حاجیان برای رمی، از همان مسیری که می رفتند، برمی گشتند، این بود که بسیاری زیر دست و پا می افتادند. و هر ساله کشتار می دادند. عیب دیگرش این بود که در مسیر رفت و آمد دستفروش ها که غالباً زنان سیاه پوستند، بساط می کردند و ازدحام و راه بندان ایجاد می کردند. از همه مهمتر این بود که قبلاً جمرات به صورت ستون هایی سنگی بود که دورشان حلقه می زدند و به سویشان سنگ پرتاب می کردند. گاه مردم ساده و دشمن سرسخت شیطان! آن چنان باغضب و شدت به سوی شیطان تیراندازی! می کردند که سر و بدن افراد آن طرف دایره را می زدند. زدنِ خودی به نام دشمن توسط افراطی ها!

من قبلاً در سال 1378 شمسی در سفرعمره، وضعیت دو طبقه ی در حال ساخت را دیده بودم. اکنون که با آن زمان مقایسه می کنم، این تغییرات را، ضروری می بینم و به طراحان آن آفرین می گویم.

اکنون مسیرها، یکطرفه اند، انسان ها در جهت مشخص حرکت می کنند. از دستفروشان در مسیرهای اختصاصی نزدیک جمرات خبری نیست.

پلیس حرکت را کنترل می کند، رمی در دو طبقه صورت می گیرد ولی این فاز برای حج امسال آماده شده است. میلگردها از سرستونهای نیمه کاره درآمده اند و نشان می دهند که طبقات رمی جمرات قابل افزایش اند. یکی از - تقریباً - آگاهان می گفت 5 طبقه ساخته خواهد شد.

جمرات را  به صورت دیوار مستحکم بتونی با ظاهری که قطعات سنگ در آن بکار رفته، ساخته اند؛ بلند، بزرگ،  ضربه پذیر، سخت جان، مدرن، توخالی !جالب ، دیدنی، و. . . بالاخره شیاطین هم پابه پای پیشرفت تکنولوژیک انسان، مدرن و پیشرفته شده اند! آیااین نمادی از گسترش و پیچیدگی وسوسه های شیطانی در روزگار ما نیست؟! توجیه های علمی، سیاسی، ... کلاه های شرعی و فریب های هنری، فرهنگی، دغل کاری های مردم فریب و هزار کلک مُدرن و جدید.

اخیراً در اخبار آمده است که برخی دانش آموزان آمریکایی با استفاده از تلفن همراه (موبایل ) از صفحات امتحانی خود تصویر تهیه و برای یکدیگر ارسال می کنند. تقلب به شیوه ی MMS  . تا حال سخن از SMS بود، که پیام های کوتاه متنی را از طریق موبایل ارسال می کردند، اکنون با MMS   بدون زنگ زدن با لرزش (ویبره) یا بدون آن، در تقلب امتحانی دست شیطان های قدیمی را از پشت بسته اند! این هم یک نمونه از پیشرفت شیطان! اصلا مگر رسانه های قدرت های جهان مشغول چه کاری هستند؟ مگر بخش مهمی از رسانه های حکومت ها برای  حفظ قدرت خود در درون کشورهاشان به چه کاری مشغولند؟ خدای تزویر در خدمت به خدایان زر و زور به تکنولوژی مدرن مجهز شده است!

آیا ما هم متناسب با علم و تکنولوژی مدرن، در خود شناسی، کنترل خویش (تقویˈ) و مبارزه با شیطان نفس پیشرفت  کرده ایم؟

هنگام رمی جمرات، رگبار و صدای تیراندازی هایی که با نفرت از شیطان و باشدت تمام انجام می شوند، واقعاً دیدنی است.

در روز عید فقط باید جمره ی عقبه را رمی کرد؛ شیطان بزرگ (big jamarah ). این چه رمزی است؟ روزهای بعد یعنی یازدهم و دوازدهم، هر 3 را رمی می کنی. امّا تا این بت بزرگ را رمی نکنی، زمینه ی برپایی عید برایت فراهم نمی شود.

در روز عید قربان، علاوه بر رمی جمره ی عقبه، باید قربانی و حلق انجام دهی. البته وقتی این اقیانوس عظیم انسانی را می بینی، می توانی تصورکنی، که تقریباً به همین تعداد نیز گوسفند در قربانگاه منیˈ آماده ی ذبح اند. مسؤول کاروان و روحانی کاروان به مذبح می روند. معاون روحانی کاروان ما که رفته بود، تعریف می کرد که: " جلادی!! بود که 80 گوسفند را در عرض 10 دقیقه سر می برید، کارد را این جوری می گرفت" (با دست نشان داد که تیغه چاقو رو به پایین بود ). واقعاً از سرعت عمل سلاّخ تعجب کرده بود! در روزعید قربان خبر قربانی خانم های گروه ما رسید، و هنوز غالباً قربانی مردان انجام نشده بود که روحانی کاروان گفت مقلدان آقای ... می توانند حلق کنند و می توانند منتظر خبر قربانی نباشند. اما غالباً مراجع حلق را منوط به قربانی کردن وپس از آن می کنند، حتی اگر در روز بعد انجام شود.

  در مورد ستون های قبلی (شیطان های قبلی ) و دیوارهای فعلی (شیطان های فعلی) اندکی گفتم، اما گفتنی ها فراوانتر از این هاست. هر جمره ی جدید (دیوارمانند) درونش خالی است و سنگ هایی که می زنند از قسمت پایین همان طبقه وارد درون دیوار تو خالی در طبقه پایین می شود. ریگ هایی که به ستون یا دیوار اصابت می کنند در پایین به سطح شیب داری می خورند که ظاهراً از روی صدایش می شود فهمید که فلزی اند. شاید موقتاً چنین است چون تلاش شده تا این دو طبقه به حج امسال برسند. احتمالاً ریگ ها در زیر زمین جمع می شوند و اگر لنگ کفش های آن جدا شوند، برای بتون سازی، ریگ های صاف و یکدست و تمیزی هستند! شاید هم این ریگ ها را در اطراف مسیر مشعر پخش می کنند تا باز دوباره از این سلاح هایی که بر شیطان زده شده ( و احتمالا کار گر نیفتاده ) مجددا  حاجیان سال های بعد استفاده کنند.

قبل از ریگ زدن نیت می کنند. متاسفانه عوام را به قدری وسواسی بارآورده اند که در تلقین و القا و تکرار و آموزش بیانی و کلامی نیت! - که کاری تخصصی اش کرده اند- درمی مانی!

نحوه ی آموزش و فهم مسائل دینی ما، مشکلات اساسی دارد. واقعاً ستون یا دیوار سنگی را شیطان فرض می کنند. آن چنان غضبناک ریگ می زنند که گویی از ته دل و از بُنِ دندان، دارند ریشه شیطان ها را در می آورند. اگر از نظر اندازه محدودشان نکنند، برخی تکه های سنگ بزرگتری بهمراه می آورند و می زنند، برخی نادان ها لنگه های کفش زائرانی را که در شلوغی از پایشان در آمده، بسوی دیوار سنگی پرت می کنند. به شوخی یا به جّدی، شنیده ام که برخی به آن دیوارها  فحش هم می دهند!

روحش شاد و یادش بخیر مرحوم دکترعلی شریعتی که چقدر تلاش کرد تا فهم ما را از این سطح به عمق ببرد. با الهام از سوره ناس «رب » و «مَلِک » و « اِله» را که در نگرش توحیدی همان «الله» اند، در مقابل خدایان «زر و زور و تزویر » قرار دارد و این 3 جمره و شیطان را هر کدام مظهر و نماد یکی از خدایان تثلیث می دانست. امروز دهم ذیحجه، روزعید قربان است و رمی جمره عقبه واجب است معنی آن چیست؟  شریعتی گاه می گفت: این خدای تزویر است. شیطان فرهنگی و اخلاقی و دینی و هنری و تبلیغات و. . . است که در زمانه ما به رقابت با خدای واحد برخاسته است. باز هم می گفت قرآن مشخص نکرده است، چرا من مشخص کنم. بگذار هر قومی و مردمی در هر عصری و نسلی و زمان و مکانی، این خدای دروغین را متناسب با زمان و مکان خویش درنظر بگیرند. کتاب «حج» شریعتی از زمان خود حتی تا کنون حرفهای زیادی برای مردم دارد. نمی توان از آن به سادگی گذشت فلسفه و تفسیر حج است، با این حال شاید (در یک تفسیر) شیطان بزرگ و جمره ی عقبه، همین بت نفس خودمان است. « اَعداء عَدوّک نَفسِکَ التّی بین جنبیک » « دشمن اصلی، همان نفس شماست » این است که در روز عید، اگر بر همین بت و شیطان درونی و نفس خود غالب و پیروز شدی در دو روز بعد بر آن 3 بت و شیطان بیرونی و خدایان دروغین زر و زور و تزویر نیز پیروزی ات معنی خواهد شد.

«اَفَرَاَیتَ مَنِ اَتَّخَذَ اِلهَهُ هَواهُ » قرآن می پرسد که آیا کسی را که هوای نفس خودش را اِله و خدای خود گرفته باشد، دیده ای؟! مسلم است که ظاهراً کسی چنین بیان نمی کند اما عملاً چنین افرادی کم نیستند. قرآن خیلی واضح سخن می گوید. سخن از خودپرستان در برابر خداپرستان است.حافظ در مخالفت با خود پرستی می گوید :

به می پرستی ازآن نقش خودم زدم بر آب    //    که تا خراب کنم نقش خودپرستیدن

سعدی هم سخنش چنین است:

تا  فضل  و عقل  بینی  بی معرفت  نشینی  //      یک نکته ات بگویم خود را مبین که رَستی

آیین خودپرستی بیشترین رواج را دارد و چرا نداشته باشد، که «بی خدابودن» قرین با خودپرستی است. متاسفانه غالب ما ضمن خودپرستی کمی تا اندکی خدا پرست هم هستیم. می گویند عالمی سخن اساسی یک روزش در بالای منبر این بود که «مردم! در عبادتتان و امور زندگی تان کمی هم خدا را در نظر بگیرید!!» یعنی همه اش خودپرست نباشید!

روز عید پس از رمی جمرات، گروهمان جمع شدند که به صورت گروهی به چادرها برگردیم. حاج آقای ضیاء یزدی (معاون مدیر کاروان) پرسید:" چه می بینی ؟!" گفتم :"در ظاهر عظمت است و کمّیت جمعیت، جای هیچ حرفی ندارد، اما متاسفانه درک این کار عظیم، بسیار پایین است. نمی دانم و نمی توانم دقیق بگویم ولی احتمالاً بیش از 95 % این مردم به رموز اعمالی که انجام می دهند، آگاه نیستند." سطح سواد در برخی از گروه ها پایین است در کاروان ها جمع کثیری از روستائیان مسّن پیرمرد و پیرزن هستند. در این گروه ها تمام حساسیت این است که مناسک و بقول خودشان اعمالشان را دقیقاً مطابق آن چه روحانی کاروانشان بر اساس فتوای فقهی مرجعشان می گوید، انجام دهند. در کاروان ما جمع زیادی از روستاهای سبزوارهستند.

در گروه ما و احتمالاً تمام گروه های زائر خانه ی خدا، کمترین بخش تاکیدها و آموزش ها  پرداختن به رمز و راز این حرکات پر معنی است.

در راه مراجعت از رمی جمرات با روحانی کاروان (آقای مؤمن زاده) راجع به جمرات و سازه های جدید صحبت می کردیم. ایشان در مسائل فقهی دقیق و محتاط است با این حال می گفت هر جورساخته شود، مراجع ما تائید می کنند. این قسمت را بسیار مختصر و سریع گفت و رد شد. شاید می خواست بگوید که شرایط قدیم را نمی شد حفظ کرد و شاید در دل همچون من به طراحی و برنامه ریزی جدید محل رمی جمرات احسنت و آفرین می گفت. چهره اش هم این را نشان می داد.

عصر روز دهم فرصتی شد تا با دوستان برای قدم زدن در اطراف بیرون رفتیم. آنچه بیش از همه توجهم را به خودش جلب می کرد، زنان دستفروش سیاه پوستی بود که چنان بساطشان را پهن کرده بودند که جای خالی در کناره های خیابان  و حتی وسط خیابان های نسبتاً اصلی تر (محل چادرهای منیˈ) نبود و بساط های اجناس معمولی، ممتد و یکسره به نظر می رسید. کم نیستند از این خانم ها  که بچه های کوچکشان را بغل گرفته یا در کنارشان مشغول بازی یا خواب اند. بچه های کوچک سیاهان، بسیار نمکین و دیدنی اند با اجازه مادرانشان از دوسه مورد عکس گرفتم. اما نوجوانان سیاه با عکس گرفتن میانه ی خوبی داشتند، بخصوص که با این دوربین های دیجیتالی عکسشان را به خودشان نشان می دهی، خوششان می آید.

در این ایام در منیˈ، غذا، میوه و نوشابه ی اضافی کاروان ها به این بچه ها و خانم ها می رسد.

ادامه دارد....

دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار...
ما را در سایت دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار دنبال می کنید

برچسب : ثبت نام حج عمره,ثبت نامه حج,سفر نامه حج,ثبت نام حج عمره دانشجویی,ثبت نام حج واجب,سفر نامه حج تمتع,تقدیر نامه حج,فرهنگ نامه حج و عمره,حج نامه,ثبت نامه حج دانشجوی, نویسنده : hosseinisabzevaro بازدید : 389 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 5:32