چه نیازی به حافظ ؟

ساخت وبلاگ

چه نیازی به حافظ ؟

دکتر سید ابوالفضل حسینی - عضو هیات علمی دانشگاه حکیم سبزواری-  13951015

سید جلال سیدان - پیشکسوت فرهنگی

برگرفته از گفت و گوی جلسه ی حافظ خوانی در خا نه ی هنر- سبزوار  15 دی ماه 1395

حسینی:  در این اولین جلسه ی حافظ خوانی در خا نه ی هنر سبزوار که انشاء الله تداوم خواهد داشت، قرار بود همکار ارجمندم آقای دکتر فتوحی نسب، استاد ادبیات، اولین غزل حافظ را تفسیر کنند. گویا برایشان مشکلی پیش آمده است. پس فعلاً بحثی کوتاه، به عنوان مقدمه ی ورود به غزلیات حافظ داشته با شیم . 

  فرهنگ، جان و روح جامعه است. ادبیات، شعر، قصه و دین و....بخش هایی ازفرهنگ هستند. در فرهنگ، فلسفه، کلام، عرفان، فقه،اخلاق وعلوم دیگر حضور دارند. در جامعه ی ایران مذهب، عنصر مهمی در فرهنگ است. فعلاً فقه درایران بر سایرعلوم غلبه دارد، اما  این غلبه ی فقه، چقدر می تواند جامعه را اخلاقی تر کند، سؤالی ا ست که درین جا بدان نمی پردازم، اما می گویم که موضوع علم فقه ا ین نیست، بلکه فقه به احکام  فرعی و عملی که شریعت نامیده می شود، می پردازد . فلسفه نیز  به تعقل و استدلا ل  توجه دا رد. کلام از اصول عقاید دفاع می کند. علم اخلاق به معرفی فضایل و رذایل در رفتار آدمی می پردا زد. اما عرفان، به سلوک معنوی توجه دارد. پس نوعی نزدیکی بین عرفان و اخلاق می توان دید. در این جا عارفان و متخلقان به اخلاق، در معنا بخشی به زندگی خویش، مورد توجه اند. حافظ به کدام گروه نزدیکتر است؟ در مجموع شعر حافظ در ردیف متون شعر عرفانی تقسیم می شود. جامعه ی ما به اخلاق، عرفان، یکرنگی و انسانیت نیاز دارد، پس به حافظ محتاج است.

     حافظ قهرمان ضد ریا :

متاسفانه آفت و آسیب جوامع دینی ریا، تظاهر، و دورویی است. یعنی یکی از راه های رسیدن به  پله های بالا، تظاهر است. اکنون این آفت ریا کاری در جامعه ی ما بسیار بیش از حد است.  گویا در زمانه ی حافظ نیز زهد ریا یی رواج داشته است و او نسبت به رواج تزویر و ریا هشدار می داده است:

  "در میخانه ببستند خدایا مپسند    در خانه ی تزویر بگشایند"

  " زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست      در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست"

   "عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت    که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

   من اگر نیکم اگر بد، تو برو خود را باش      هرکسی آن دِروَد عاقبت کار که کشت"

از این نمونه ها در شعر حافظ زیاد است و می شود در جلسه ای ا ختصاصاً به آن پرداخت.

     سعدی، خواجو و حافظ:

سعدی که یک قرن قبل از حافظ زیسته است. حافظ ،درباره ی سعدی اذعان دارد که:

 "استاد سخن سعدی است نزد همه کس اما      دارد سخن حافظ، طرز سخن خواجو"

خواجوی کرمانی که آرامگاهش در کنار دروازه قرآن شیراز در بلندی مشرف برمنطقه ای زیباست، در موارد زیادی الگوی حافظ قرار گرفته است. البته حافظ، خود، رندی است که از دیگران هم استفاده کرده، ولی این مورد را اعتراف دارد. درمنابعی  مثل سایت گنجور(1) نمونه هایی از کاربرد ابیات و یا مصراع های خواجو را در غزل حافظ می بینید.  

تنوع موضوعی در شعر حافظ  و فال:

در باره ی غزل حافظ نسبت به غزل سعدی، یک تفاوت را می توان در خصوص این بحث نشان داد که هر غزل سعدی نسبتاً یکدست است و پراکندگی موضوعی ندارد، اما در یک غزل حافظ ممکن است هر بیتی به موضوعی اشاره داشته باشد و ابیات بهم پیوسته، کم هستند. این موضوع کار را برای فال گیری آسان کرده است، زیرا که در این پراکندگی موضوعی احتمال وجود ارتباط  یک بیت- یا حتی یک مصرع-  با مطلب مورد نظر فالگیرنده زیاد تر می شود. داستان هایی هم برای تناسب در فال حافظ نقل می شود، مثل فال شش دختر شیرازی که حافظ گفته " .....خریدار هر ششم"! و یا داستان اشرف افغان که این بیت آمده:

" ای مگس! عرصه ی سیمرغ، نه جولانگه توست   عِرض خود می بَری و زحمت ما می داری"!

سعدی انسان جهان گشته ای است ولی حافظ ترسان از سفر. احتمالاً می خواهد خود را سریعا از یزد به شیراز برساند که می گوید:

" دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت    رخت بربندم وتا ملک سلیمان بروم".

سعدی یک عالم دینیِ روشنفکر، صاحب نظر در تعلیم و تربیت، ادیبِ حکایت پرداز ،دارای نثر و شعر، غزلیات و قصاید و....که آثارش بسی بیش از حافظ است. این که همه ی اشعار حافظ در یک مجموعه در دسترس است، او را همگانی تر کرده است. لطف و زیبایی شعرش همچنان دلربایی می کند. علاوه برهمه ی آن ها " شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است".

رند، انسان ایده آل حافظ است. این ابیات او را در باره ی امام حسین و یارانش تفسیر کرده اند که می گوید:

 " رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس      گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت"

 اگر در حال وهوای کسی باشید که در سفر است، این بیت را وصف الحال خود می بینید که:

 " ای غایب از نظر! به خدا می سپارمت    جانم بسوختی و زجان دوست دارمت"!

 پس درمیان این بیت های گونه گون، ممکن است که چیزی به مذاق شما جور دربیاید. درباب استخاره من بیش از ده سال پیش در مقدمه ی کتاب "چشمه ی حکمت" گردآوری خانم زهرا مسلمانی نوشتم که استخاره، یعنی طلب خیر. پس بین دو امر خیر و شر نباید شر را انتخاب کرد. باید خوبی را بربدی بر گزید. بین دو خوب هم باید خوبتر بر خوب برگزید. اما اگر بین دو خوب با مشورت و بررسی و... نمی توان مزیت یکی را بردیگری تشخیص داد و هر دو طرف مثل همند، استخاره از فردی که مورد قبول شماست، می تواند تردید را از شما بر طرف کند، تا با توکل و پشتکار به انجام کاری پردازید.

 

      حافظ نماد شخصیت ایرانی  وسخنش حسب حال ماست. 

در ادامه از فرهنگی فرهیخته و دبیر  پیشکسوت ادبیات فارسی آقای سید جلال سیدان تقاضا شد تا نکاتی در این باره داشته باشند.

سیدان: حافظ ایرانی و نماد شخصیت ایرانی است. او از ماست. اینست که وقتی با حافظ فال می گیریم، می بینیم که سخنش حسب حال ماست. مثلاً اگر منتظر کسی هستیم  و فال می گیریم، ممکن است بیاید که:

"روز هجرا ن و شب فرقت یار آخر شد   زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد"

آن پریشانی شب های دراز از غم دل    همه در سایه ی گیسوی نگار آخر شد" 

حافظ میانه ی خوبی با سفر نداشت. به یاد بیاوریم که سفر در گذشته به شکل کنونی و به آسانی زمان ما نبوده است. خطر ات متعددی بر سر راه مسافر وجود داشت. آثار باقیمانده از غم غربت و نامعلوم بودن سرنوشت مسافر و گریه های پشت سرش، هنوز هم در برخی از رفتارهای مردم ما ( به شکل گریه پشت سر مسافر) دیده می شود. حافظ می گوید:

" نماز شام غریبان، چو گریه آغازم   به مویه های غریبانه، قصه پردازم

 به یاد یار و دیار، آن چنان بگریم زار     که از جهان ره و رسم سفر بر اندازم"!

حافظ از امور مختلفی سخن گفته است و تقریباً هیچ چیزی را فروگذار نکرده است. در مورد فال  هم که سؤال دوستان است، به نظر من همه ی این امور به باور ما بستگی دارد. اتفاق، در باور ها می افتد . خود باوری، امروز بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. شما ا گر باور داشته باشید، شعر حافظ را حسب حال خویش می یابید، اما  مثلاً برای من که پایبند به این گونه امور نیستم، حسب حالم نمی شود. پس فال حافظ، مثل علم تجربی نیست که قانون علمی داشته باشد. آن چه در فال و استخاره و... پیش می آید، فردی است، و  قاعده  نیست. آری در هندوستان مرتاضانی هستند که کار های عجیب می کنند و من درهندوستان دیده ام ریاضت کشانی را که از نظر جثه ضعیف اند و کار های خارق العاده می کنند. علم روانشناسی امروز هم توجه زیادی بر تمرکز دارد و بر توانایی های بسیار زیاد مغز انسان تاکید می شود. یعنی ما تا کنون بخش زیادی از توانایی بالقوه ی مغز بشر را  نتوانسته ایم بالفعل استفاده کنیم.

صفا پور - : این روش، از استخاره ی با تسبیح بهتر است. در منزل آیت الله... یک نفر کارش استخاره ی تلفنی بود... نمونه ای دیگر، مرحوم آیت الله .... بود که چند مورد که برایم استخاره کرد، با توضیحی که می خواستی به دل می نشست. ایشان آدم مهذبی بود.

قربانی فر: گفته می شود تا کنون کسی که از بیشترین توانایی مغزش استفاده کرده است، انیشتن بوده که او هم از هشت در صد آن بهره برده است.

------------------------------------------

1 -    ganjoor.net                                                                                                                        


برچسب‌ها: حافظ, ریا, شعر, فال دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار...
ما را در سایت دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinisabzevaro بازدید : 206 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت: 9:26