شریعتی، دموکراسی و دموکراسی متعهد

ساخت وبلاگ

شریعتی، دموکراسی و دموکراسی متعهد

دکتر سید ابوالفضل حسینی

عضو هیأت علمی دانشگاه حکیم سبزواری - 11 خرداد 1396

 

 

1- مقدمه: انتخابات اخیر در ایران

در روزهای اخیر ( 29 اردیبهشت 1396 ) در ایران دو انتخابات انجام شد: انتخابات دوازدهمین دوره ی ریاست جمهوری و پنجمین دوره ی شوراهای شهر و روستا. در انتخابات ریاست جمهوری یک طرف با تمام قوا( زر و زور و تزویر)  از رسانه ها، اموال عمومی و مراکز و تشکیلات عمومی،  فریب دینی و....  سوء استفاده کرد! شعار های پوپولیستی، عوامفریبی، وعده های بی اساس، تهدید، تطمیع و بدنام کردن رقیب ..... همه و همه در یک روند ظاهرا دموکراتیک انجام می گرفت!  این ها علاوه بر ساختار انتخابات و نحوه ی تایید صلاحیت، نظارت و.... است که در جای دیگری باید بدان پرداخت. اگر به سمت احزاب بزرگ ومسوولیت پذیر حرکت کنیم، نقطه ی عزیمت خوبی است.

در انتخابات شوراها روش های تبلیغاتی غیر عادلانه و مبتنی بر پول و سرمایه، تطمیع و خرید رأی، در برخی شهر ها و حتی برخی روستاها،  قبح خویش را دارد از دست می دهد! در ساری انتخابات شورا، باطل شد. در سبزوار حدود 25 نفراز کاندیداها، مراتب اعتراضشان را به گستردگی خرید رأی  توسط برخی کاندیداها به دادستان، فرماندار و هیات نظارت بر انتخابات اعلام کردند.  فقر و تنگدستی برخی از مردم سبب شده تا رای خود را بفروشند. کم اطلاعی از نتایج چنین کاری، سبب عقب ماندگی بیشتر می گردد. این نمونه ای از  معایب دموکراسی از نوع ایرانی در شرایط موجود است.  

2- جهان قدیم، جهان جدید و حق انتخاب:

نوعاً موضوع انتخابات در شکل کنونی اش مربوط به دوران مدرن است. گرچه انواعی از آزادی، دموکراسی، وعدالت و... را در تاریخ ماقبل مدرن را می توان نشان داد ولی در جهان جدید، انسان دارای حق انتخاب می شود و"حق مداری" در برابر "تکلیف مداری" گذشته، برجسته می شود.

من خود در پیگیری هایی که برای درک فلسفه ی سیاسی ائمه ی شیعه داشتم، مشاهده کردم که آن بزرگواران در طی حدود 250 سال حیاتشان، حدود 5 سال و اندی حکومت داشته اند و شیوه ی به حکومت رسیدن (خلافت) امام علی با شیوه ی سایر خلفا  متفاوت است. علی در سقیفه و توسط چند نفر ( روسا) به حکومت نرسید، بلکه مستقیماً توسط مردم برگزیده شد.

در روزگار ما، در کشورهای توسعه یافته،  دموکراسی پس از به رسمیت شناختن حقوق فردی در لیبرالیسم، معنا می شود. حقوق بشر و حقوق شهروندی و قانون ، همه را یکسان می بیند. اما در کشور های توسعه نیافته ، این سطح از دموکراسی وجود ندارد. هنوز در برخی از کشورهای همجوار ما انتخابات وجود ندارد. صندوق رای، چیزی است که ممکن است تحصیل کرده هایشان در اخبار تلویزیون دیده باشند!

از این مقدمه ها می خواهم به این نکته توجه دهم که باید دید در چه شرایط و چه جامعه و چه دورانی داریم از مقوله ی دموکراسی سخن می گوییم.

3-  شریعتی، جمهوری اسلامی ایران و انتخابات:

در ایران شرا یط ویژه ای حاکم است. سیستم ولایت مطلقه ی فقیه به این کشور اختصاص دارد. به غیر از رفراندوم ها، چهار نوع انتخابات هم وجود دارد: ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری و شوراهای اسلامی شهر و روستا. با وجود این، نوع نظارت، فعالیتهای حزبی، و... با سایر  کشور های توسعه یافته، تفاوت هایی دارد.

شریعتی در کتاب " جا معه شناسی امت و امامت" دوران ائمه معصومین را با آنچه در نیمه ی اول قرن بیستم میلادی  وپس از دو جنگ جهانی  مطرح شد ، مقایسه کرد. واصطلاح  دموکراسی متعهد را برای چنان شرایطی بکار برد. این اصطلاح را شریعتی وضع نکرده است ، بلکه در کنفرانس باندونگ برای دوران پس از استقلال کشور های آزاد شده از استعمار بکار رفت.

این که سیستم حکومت در ایران تا چه حد به آموزه های مرحوم دکتر شریعتی مربوط است، موضوعی بحث بر انگیز است. روشنفکران سکولار و مخالفان حکومت جمهوری اسلامی ایران، خیلی راحت همه ی گناها ن را به گردن شریعتی می اندازند.

"مخالفت این دست از روشنفكران - اعم از مذهبى یا غیر مذهبى - با اندیشه امت و امامت، عمدتا به این دلیل است كه میان نظرات شریعتى و آنچه در ایران به عنوان بحث ولایت فقیه مطرح مى‏شود، شباهت هایی می بینند و به یك معنا، آرا شریعتى در مقوله امت و امامت را پشتوانه‏اى نظرى براى مقوله ولایت فقیه هم می دانند."( 1)

 از طرفی هم ذوب شدگا ن در ولا یت هیچ گاه نمی خواهند به اندیشه های شریعتی رسمیت بدهند. در این میان، شریعتی همچنان مظلوم است.

4- اندیشه های شریعتی، منتقدان و مخالفانش:

آقای گنجی در مقاله ی "یوتوپیای لنینیستی شریعتی"‌  و مقالات متعدد دیگری تاکید دارد کهشریعتی تمام عمر خود را بر ضد آزادی و دموکراسی به سرآورده است. حسن یوسفی اشکوری در " پاسخی به پندارهای اکبر گنجی در مورد علی شریعتی" ( 2)آورده است که " گنجی اولین و آخرین کسی نیست که شریعتی را مخالف دموکراسی دانسته است، اگر چه به شرحی که خواهم گفت ایشان دراین اتهام زنی گوی سبقت را از همه ربوده است...

کاملاً به دکتر احسان شریعتی حق می‌دهم که بگوید: می‌گویند شریعتی با آزادی و دموکراسی مخالف بود، ما هر اتهامی به شریعتی را می‌بخشیم، اما این یکی را نه. نه تنها مبارزه شریعتی علیه دموکراسی نبوده بلکه به شهادت زندگی و آثارش بخشی از تلاش و مبارزه ی او برای تحقق آزادی و دموکراسی واقعی ( با تصوری که خود او از دموکراسی واقعی داشت ) بوده است.

 شریعتی می گوید:" با دیکتاتوری فردی، فکری، مذهبی و طبقاتی که رشد آزاد انسان و اندیشه و احساس و هنر و خلاقیت انسان را می‌کشد و به جمود می‌کشاند، ... مخالفم " ( 3) .

 

شریعتی در پی انقلاب سیاسی نبوده است ... هر چند که برای او به عنوان یک فعال سیاسی و مخالف رژیم پهلوی فروپاشی استبداد مطلوب بوده و آن را همواره آرزو می‌کرده است. "شریعتی، انقلاب پیش از خودآگاهی توده‌ها را فاجعه می‌دانست و معتقد بود بارزترین شاخصه انسانیت، خودآگاهی است که اگر جامعه پیش از خودآگاهی تاریخی طبقاتی، دست به انقلاب بزند یک گام به عقب خواهد رفت و شکست جنبش، حتمی است.( 4)

 

" اگر صحبت از کنترل و هدایت در جایی شده، صرفاً مربوط به مرحله گذار انقلابها یعنی دوران دموکراسی متعهد است و به گمان شریعتی در تمام انقلابها گریز ناپذیر است... تمام سخن شریعتی در باب چند و چون تحقق دموکراسی و استوار شدن بر اندیشه و انتخابات آزاد مردم است و جلوگیری از بدفهمی یا سوءاستفاده ی ارباب قدرت از آن.
در روزگار پس از درگذشت پیامبر شرایط برای حاکمیت شورا و تأسیس نظام دموکراتیک آماده نبود و می‌بایست دوره‌ای ( یعنی همان دوران دویست وپنجاه ساله عصر امامت ) با وصایت، که شریعتی از آن تحت عنوان حکومت موقت انقلابی یاد می‌کند، اداره شود تا مردم آگاه شوند و به استقلال فکر و رأی برسند وآنگاه از طریق انتخابات و سیستم دموکراسی خود را مدیریت کنند و لذا در پایان شریعتی اصل جاودانه و عام اسلامی را همان دموکراسی می‌داند و وصایت را به عنوان یک استثنا بر قاعده و به ضرورت می‌پذیرد."

آقای اشکوری با مثالی مطلب را روشنتر می کند:"می‌کند فی‌المثل در مرحله گذار انقلابی چگونه می‌توان با آرای مستقیم مردم شورای انقلاب و یا دولت موقت بنیاد نهاد و یا انتخابات پارلمانی برای قانونگذاری برگزار کرد بنابراین، به رغم مدعای گنجی، رهبری انقلابی بدیل دموکراسی نیست،"(2)

 

شریعتی می‌گوید : "دموکراسی یک کالای صادراتی نیست، درجه‌ای متعالی است که باید جامعه‌ای بدان نائل آید."(5)


5 - حکومت های مذهبی در تاریخ:

"... اول باید ببینیم حکومت مذهبی چیست حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجال سیاسی، رجال مذهبی ( روحانی ) مقامات سیاسی و دولتی را اشغال می‌کنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی یعنی حکومت روحانیون. آثار طبیعی چنین حکومتی یکی استبداد است، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین می‌داند و در چنین صورتی مردم حق اظهار نظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند. یک زعیم روحانی خود را به خودی خود زعیم می‌داند، به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین نه به اعتبار رأی و نظر و تصویب جمهور مردم، بنابراین یک حاکم غیر مسئول است و این مادر استبداد و دیکتاتوری فردی است و چون خود را سایه و نماینده خدا می‌داند، بر جان و مال و ناموس همه مسلط است و در هیچ گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمی‌دهد بلکه رضای خدا را در آن می‌بیند، گذشته از آن برای مخالف، برای پیروان مذاهب دیگر حق حیات نیز قائل نیست. آنها را مغضوب خدا، گمراه ، نجس و دشمن راه دین و حق می‌شمارد و هر گونه ظلمی را نسبت به آنان عدل خدایی تلقی می‌کند. خلاصه حکومت مذهبی همان است که در قرون وسطی کشیشان داشتند. اما در اسلام چنین بحثی اصولاً مطرح نیست زیرا عمال حکومت مذهبی در جامعه اسلامی وجود ندارد. سازمانی به نام روحانیت (clergy ) نیست ... این است آن بعد ایندیویدالیسم و لیبرالیسم انفرادی اسلام که آمریکا افتخار خود را در انتصاب دروغین خود بدان مکتب می‌داند و این است مبنای دموکراسی انسانی که آزادی فرد در برابر قدرت و مرکزیت جامعه تأمین می‌شود" .(6)

 

6-  نقد و نظرها راجع به دموکراسی و دموکراسی متعهد شریعتی:

 

بسیاری افراد با نظرات گوناگون در باره ی آراء شریعتی  ونقد آ ن ها سخن گفته و یا نوشته اند و این حاکی از زنده بودن اندیشه های اوست. مطرح کردن اصطلاح " دموکراسی متعهد" از سوی شریعتی در ایران موجبات بد فهمی هایی هم شده است. در زیر نمونه هایی از برداشت های مختلف را ذکر می کنم:

 

الف - سید جواد امام جمعه زاده  در"بررسی تطبیقی دموکراسی غربی با دموکراسی متعهد دکتر علی شریعتی" آورده است که :نظریه دموکراسی متعهد شریعتی نه تنها مانعی بر سر راه دموکراسی و حاکمیت واقعی مردم نیست بلکه بر عکس، این نظریه به مراتب کامل تر از دموکراسی غربی است و به خوبی ایرادهای وارد بر دموکراسی غربی را نشان می دهد." (7)

ب - میثم اسماعیل زاده در پایان نامه اش تحت عنوان "شریعتی،مدرنیته و دموکراسی هدایت شده" آورده است:"وی (شریعتی) همچنین به مبحث دموکراسی متعهد می پردازد واشاره می کند تا زمانی که مردم یک جامعه به مرز آگاهی کامل نرسیده و تفرقه و بحران های اجتماعی(بحران سیاسی، هویت و...)در یک جامعه حاکم است، دموکراسی متعهد تا رسیدن جامعه به مرز آگاهی و طی کردن دوره گذار به عنوان مناسب ترین سیستم سیاسی مطرح می گردد. (8)

ج - احسان تاجیک  در نقدی بر نظریه‌ی سیاسی دکتر علی شریعتی، تحت عنوان "دموکراسی متعهد روشی برای گذار به دموکراسی یا دیکتاتوری؟! "می گوید:(9)

"هیچ‌ جامعه‌ای دموکراسی را ضد ارزش انسانی نمی‌دانند و حتی حکومت‌های استبدادی و توتالیتر هم، در ظاهر خود را داعیه‌دار دموکراسی نشان می‌دهند. روشنفکران نیز به‌عنوان عضوی از گروه‌های مرجع جامعه برای بهبود اوضاع و راه‌حل بحران‌ها همواره به‌دنبال شناسایی و کشف روش مؤثر جهت حکمرانی مطلوب در جامعه .

اصولاً‌ هدف کلی روش دموکراسی در حکومت‌های دموکراتیک، رسیدن به ارزش‌های انسانی و اخلاقی است که حقوق و کرامت همه انسان‌ها جدا از نژاد، رنگ، طبقه، اندیشه، جنس و سن در یک فرایند دموکراتیک و گردش ادواری نخبگان درون قدرت و اطلاعات و اخبار آزاد در جامعه، آگاهی مردم و جریان‌های سیاسی بالا می‌رود و همگی با حفظ حقوق شهروندی خود به ایفای نقش مدنی در جامعه می‌پردازند. مرحوم شریعتی هم بنا به همین اقتضائات، قرائنی نوین از دموکراسی ارائه می‌داد که بر مفهوم وجودی آن همواره تأکید‌ داشت.

و مدل عرفان،‌ برابری، آزادی شریعتی، در اصل همان شعار و مدل فکری، معنویت، دموکراسی، عدالت اجتماعی مرحوم نخشب است

 شریعتی در رابطه با انقلاب و دموکراسی معتقد بود: «دموکراسی در جامعه‌ای که نیاز به تحول سریع و انقلابی دارد، نمی‌تواند نتیجه‌بخش و سودمند باشد.

 می‌گوید: «وقتی می‌گوییم دموکراسی، بیشتر نظرمان با توده است نه با زبده‌ها و چون توده بیشتر ضریب احساس دارد، پس دموکراسی بر آرایی تکیه دارد که بیشتر زاییده احساس است نه تعقل. بنابراین چون در دموکراسی بیشتر سروکار با توده مردم داریم، کار را براساس منطق و عقل نمی‌گذاریم، بلکه بر ضریب احساس توده می‌گذاریم. فاشیسم هم براساس دموکراسی روی کار آمد، سپس دموکراسی را از بین برد و براساس ضریب احساس مردم پا برجا ماند. شعارها و سخنرانی‌های آتشین هیتلر از فلسفه علمی تاریخ و جامعه‌شناسی در آلمان اثر پذیرفت.(2) طبق این نظر شریعتی، به نظر می‌رسد وی به نقد تلقی پوپولیستی از دموکراسی می‌پردازد تا اصل مفهوم وجودی دموکراسی، چرا که در تلقی پوپولیستی همواره بر احساس و عواطف بدون هدف و رهیافت کلی دموکراتیک تکیه می‌شود که شریعتی در این نظر، دموکراسی را براساس آگاهی، مسئولیت و رهایی توده مردم از نادانی و انحطاط دنبال می‌کند.

پس از جنگ جهانی دوم پنجاه کشور جهان ازجمله کشورهای آفریقایی به استقلال رسیدند. این کشورهای استعمارزده به‌ طور کامل با نظام قبیله‌ای اداره می‌شدند که پس از به قدرت رسیدن روشنفکران در این کشورها مجریان انتخابات با دموکراسی و روش رأی‌گیری به مشکل برخوردند، که به دلیل عدم رشد فرهنگ سیاسی مناسب مردم در انتخابات به استعمارگران یا وابستگان به آنها رأی می‌دادند تا به حکومت مستقل تازه‌تأسیس، از این رو شریعتی از هانری مارتینه جامعه ‌شناس یاد می‌کند (م.آ 26، ص 606) که در کشور چاد مشاهده کرده بود مردم، حکومت مستقلی که بر سر کار آمده بود را موقتی می‌دانستند و از زمان بازگشت استعمارگران می‌پرسیدند!

با توجه به مسائل به‌وجود آمده در کنفرانس باندونگ و جنبش عدم‌تعهد این مشکلات مطرح شد که دموکراسی متعهد به‌عنوان راه‌حلی برای بسط دموکراسی و مقابله با دیکتاتوری و نفوذ استعمار اجرا شود و به‌‌خوبی هویداست که شریعتی هم از این واقعه الهام و تأثیر گرفته که دموکراسی متعهد ابداع وی نیست. در باب تعریف دموکراسی متعهد شریعتی می‌گوید: «دموکراسی متعهد، حکومت گروهی است که براساس یک برنامه انقلابی مترقی، افراد، بینش، زبان و فرهنگ مردم، روابط اجتماعی و سطح زندگی مردم و شکل جامعه را می‌خواهد دگرگون کند و به بهترین شکل برساند. برای این کار یک ایدئولوژی، یک مکتب فکری مشخص و یک برنامه‌ریزی دقیق دارد و هدفش این نیست که یکایک این مردم رأی و سلیقه‌شان متوجه او شود، بلکه هدفش این است که جامعه را به مقام و درجه‌ای برساند که براساس این مکتب به‌سوی این مقصد متعالی حرکت کند و هدف‌های انقلابی‌شان را تحقق دهد، اگر مردمی هستند که به این راه معتقد نیستند و رفتار و رأیشان موجب رکود و فساد جامعه است و اگر کسانی هستند که از قدرت خود و از این آزادی سوءاستفاده می‌کنند و اگر شکل‌های اجتماعی وجود دارد و سنت‌هایی هستند که انسان را راکد نگه‌می‌دارد، باید آن سنت‌ها را از بین برد، باید آن طرز تفکر را محکوم کرد و باید این جامعه را به هر شکل شده از قالب‌های متحجر خود رها بشود.(9)

شریعتی تصریح می‌کند: اگر قبیله‌ای مثلاً متشکل از 3هزار نفر باشد آیا در این قبیله 3هزار رأی وجود دارد، خیر. در این قبیله یک رأی بیشتر وجود ندارد و آن رأی شخص رئیس قبیله است، چون حرف آخر را او می‌زند و نظر وی مبنای عمل همه اعضای قبیله است. در تاریخ ورود اسلام هم این نظر حاکم بود که وقتی رئیس قبیله ایمان می‌آورد بقیه اعضای قبیله هم به تبعیت از او ایمان می‌آوردند، این ویژگی کلی و روح حاکم بر آن دوران بود. مثلاً می‌توانیم به اشعث‌بن قیس، رئیس قبیله کنده اشاره کرد، وقتی وی به مدینه نزد پیامبر آمد،‌ ایمان آورد که به تبعیت از او، همه اعضای قبیله به اسلام ایمان آوردند.

در این شرایط فرد مستقل از قبیله هویت ندارد، بلکه هویت او در هویت کلی قبیله مسخ شده و آگاهی امری کاذب در آن به‌شمار می‌رود، حال با ویژگی‌هایی که ذکر شد، اگر دموکراسی به‌طور کامل در چنین جامعه‌ای اجرا شود، از چه مبنایی می‌تواند برخوردار باشد که کاملاً عنصری خالی از معنا، مفهوم و قاعده است و به ناآگاهی هرچه بیشتر جامعه عوام‌زده می‌انجامد. در چنین جامعه‌ای، شریعتی به طرح نظریه دموکراسی متعهد می‌پردازد و معتقد است در چنین جوامعی فردیت فرد، در ساختارهای اجتماعی که خلاقیت، انتخاب و آزادی وجود ندارد، مسخ فردی می‌شود و دموکراسی به خیانت به ارزش‌های انسانی تبدیل می‌شود.

دموکراسی متعهد در شرایط گذار انقلاب به دموکراسی توسط شورایی متشکل از روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی آگاه و متعهد اداره می‌شود. ( 9)

شریعتی مى‏گوید: «دموكراسى در یك جامعه عقب مانده و ناآگاه كه به رهبرى انقلابى و هدایت شونده نیاز دارد، دشمن دموكراسى است.» شریعتى معتقد است كه تا بروز بلوغ سیاسى مردم و تحقق «دموكراسى راى‏ها» به جاى «دموكراسى راس‏ها» این روند باید ادامه یابد و مردم به صورت مستقیم در گزینش رهبرى مداخله نداشته باشند. ( 2)

 

د - محمود درگاهی نویسنده کتاب "شریعتی آشنای ناشناخته" در گفتگوی با ایبنا می گوید:

شریعتی طراح حکومت اسلامی ایران نبوده و این تنها حرف منتقدان شریعتی است. من در کتاب خود به این موضوع در آثار شریعتی ارجاع داده‌ام.
از دیدگاه شریعتی حکومت ایده‌آل «دموکراسی متعهد» است که آن هم یک دوره گذار برای رسیدن به دموکراسی است. در نگاه شریعتی دموکراسی اسلامی‌ترین و انسانی‌ترین نوع حکومت است. از دید او اکنون که زمان استقرار چنین حکومتی ناممکن است بنابراین جایگزینی برای آن انتخاب می‌شود که آن دموکراسی متعهد است. (11)


ه-
آقای دکتر سعید حنایی کاشانی در سایت خود به خوبی توانسته نظر شریعتی را در این زمینه تبیین کند: "...از همين روست که با شنيدن نام «دموکراسی متعهد» در کنفرانس کشورهای غيرمتعهد در باندونگ، از زبان احمد سوکارنو، رئيس جمهور اندونزی که سرنوشتی همانند مصدق و آلنده يافت، به گمان خود راه حل انقلابی مسأله‌ی خود را می‌يابد و آن را هم راه حلی برای مسأله‌ی «وصايت» و «امامت» در صدر اسلام می‌بيند و هم راه حلی «روشنفکرپسند و انقلابی‌پسند» برای کشورهای تازه استقلال‌يافته‌‌ی آسيا و افريقا، از زبان رهبران خودشان. «دموکراسی متعهد» مفهوم و اصطلاحی شناخته‌شده و ثبت‌شده در فرهنگهای سياسی جهان نيست و يکی از اقسام دموکراسی هم به شمار نمی‌رود. کسی هم ظاهراً در جهان برای اين اصطلاح يا اين نوع دموکراسی نظريه‌پردازی نکرده است جز دکتر علی شريعتی، تا جايی که من می‌دانم البته. اين «تعبير» ظاهراً فقط دفاعی نمايشی بوده است از سياستهای حاکمان کشورهای انقلابی آن روز در برابر دموکراسی‌های ليبرال غربی."(10)

با تشکر از دکتر حنایی، منتخباتی از جملات شریعتی در این باب، بدون هر توضیحی، بیانگر مطلب است:

شریعتی: «من دموکراسی را با آنکه مترقی‌ترین شکل حکومت می‌دانم و حتی اسلامی‌ترین شکل، ولی در جامعه‌ی قبایلی، بودن آن را غیرممکن می‌دانم و معتقدم که طی یک دوره‌ی رهبری متعهد انقلابی باید جامعه‌ی متمدن دموکراتیک ساخته می‌شد سپس ….» («ما و اقبال»، م. آ.، ۵، ص ۴۸).

شریعتی: «در تشیع علوی، دوره‌ی غیبت است که دوره‌ی دمکراسی است و برخلاف نظام نبوت و امامت، که از بالا تعیین می‌شود، رهبری جامعه در عصر غیبت، بر اصل تحقیق و تشخیص و انتخاب و اجماع مردم مبتنی است و قدرت حاکمیت از متن مردم سرچشمه می‌گیرد» («تشیع علوی و تشیع صفوی»، م.آ. ۹، ص ۲۲۴).

"اما دوره‌ی غيبت در تشيع علوی، «عصر سنگين‌ترين و مستقيم‌ترين مسئوليت‌های اجتماعی و سياسی و فکری مردم است».... در دو دوره‌ی اول و دوم و چهارم رسالت رهبری با پيغمبر يا وصی پيغمبر است که هم از بالا تعيين می‌شوند و هم شخصاً رسالت رهبری سياسی و زندگی اجتماعی و تربيت خلق را بر عهده دارند، اما در دوره‌ی غيبت چون هم پيغمبر نيست، هم امام حضور ندارد، رسالت پيامبران و امامان بر عهده‌ی خود مردم می‌افتد"

"و در تشيع علوی،دوره‌ی غيبت است که دوره‌ی دمکراسی است و برخلاف نظام نبوت و امامت، که از بالا تعيين  می‌شود، رهبری جامعه در عصر غيبت، بر اصل تحقيق و تشخيص و انتخاب و اجماع مردم مبتنی است و قدرت حاکميت از متن مردم سرچشمه می‌گيرد" («تشيع علوی و تشيع صفوی»، م.آ. ۹، ص ۲۲۴–۲۲۲).

"امامت، نه يک اعتقاد متافيزيکی و ولايت نه يک وهم صوفيانه، که يک فلسفه‌ی رهبری انقلابی است برای نجات جامعه از جهل و جور و پاکسازی انقلابی محيط و تربيت انقلابی افراد برای نيل به مرحله‌ی آزادی و آگاهی و رشد سياسی و فکری مردم تا بتوانند دمکراسی راستين را که بر آراء مستقل و آگاهانه و مسئول يکايک افراد استوار است بنا کنند، دمکراسی‌ای که از عوامفريبی و توطئه، جادوی پول، دستهای پنهان بيگانه و دستهای نيرومند سرمايه آسيب نبيند و روپوش مشروعی برای پنهان کردن و دوام بخشيدن به استثمار نباشد" («جهت‌گيری طبقاتی اسلام»، م.آ. ۱۰، ص ۸۳)

"نسل‌ها با مبارزه و فداکاری و قربانی در جست و جوی رهايی، تا انسان به «علم» دل بست و «آزادی»، تا او را از بند آنچه به نام دين بر سرش نهاده‌اند برهاند؛ رنسانس کرد.
به «ليبراليسم» رسيد و به جای حکومت «تئوکراسی»، «دموکراسی» را چتر نجات خويش گرفت.
گرفتار سرمايه‌داری خشنی شد که در آن «دموکراسی» به همان اندازه کاذب بود که تئوکراسی، و ليبراليسم ميدان بازی بود که در آن تنها «سواره‌ها» به ترکتازی می پرداختند و در «رقابت» و «غارت» آزاد بودند و انسان باز قربانی بی‌دفاع قدرت‌های مهارگسيخته‌ای شد که علم و تکنيک را همه بر مدار جنون‌آور منافع مادی و آزمندی متصاعد خويش می‌گرداندند. "(«انسان، اسلام و مكتب‌های مغرب‌زمين»، م. آ. ۲۴، ص ۱۱۷)

"در نظامی که بر تضاد طبقاتی و بهره‌کشی و بر انتقال همه‌ی ارزشهای انسانی به قدرت پول استوار است چگونه می‌شود از دموکراسی و آزادی سياسی و فکری سخن گفت؟ دموکراسی و سرمايه‌داری؟ اين دو چگونه با هم جمع می‌توانند شد. مگر اينکه از دموکراسی پوششی دروغين برای مخفی کردن بهره‌کشی انسان از انسان بسازيم و اين کثيف‌ترين فريب و بزرگترين آفت دموکراسی است. ممکن است در چنين نظامی انسانها احساس آزادی کنند اما اين يک احساس کاذب است، ممکن است در چنين جامعه‌هايی همه‌ی افراد آزادانه رأی بدهند. اما بيش از آن سرمايه‌داری است که رأی‌ها را در صندوق رأ‌ی‌هايشان فرو ريخته است، زيرا پول خودآگاه و ناخودآگاه رأی می‌سازد. در ميدان بازی که هرکس آزاد است بتازد، شک نيست تنها کسانی که سوارند پيش می‌افتند! و پياده‌ها از اين آزادی و برابری حقوق سیاسی هميشه عقب می‌مانند. "(«خودسازی انقلابی»، م.آ. ۲، ص ۱۴۷)

"دموکراسی وقتی در جامعه تحقق پيدا می‌کند که جامعه تبديل به جامعه‌ی انديويدآليستی مطلق شود (به معنی دورکيمی کلمه، در مقابل سوسياليسم دورکيمی). در صورتی که مدرنترين جوامع امروز «ما»های فراوان دارد که هر «ما» يک رأی است و صدها رأس؛ يعنی يک رأی در «سر» تبديل می‌شود به هزارها رأی در صندوق! پس دموکراسی و ليبراليسم به صورت مجرد، مقدسترين ايده‌آل بشر است. ولی گاه برای تحقق بخشيدن به ليبراليسم و دموکراسی بايد با يک روش غيردموکراتيک و غيرليبراليستی عمل کرد. چنان که برای اينکه کودک به مرحله‌ی آزادی و استقلال فکری برسد، بايد يک دوره‌ی قيد تربيتی و تعليمی و رهبری متعهد را بگذراند و در اين دوره آزادی کودک به آزادی حقيقی او صدمه می‌زند و کودک آزاد هميشه فرد مقيد و محکومی خواهد بود. در جامعه‌ی عقب‌مانده نيز چنين است. پس مسأله در فرم کار است و برای اصلاح يک فرد و برای نيل به يک وضع متعالی گاه نياز به فشار است و محدود کردن و راندن او به سوی آن هدف" (م. آ. ۱۲، ص ۲۲۷).

"آنچنانکه دموکراسی و ليبراليسم را هم، پيش از آنکه جامعه از مرحله‌ی خودسازی انقلابی‌اش (وصايت – امامت) بگذرد، يک فريب می‌دانم و يا يک حجاب عصمت بر چهره‌ی فاحشه، و يا شهری را که مورد هجوم گرگهای هار بيرون است و روباه‌های مکار درون و موشهای خانگی، به نيروی منطق و موعظه و «حرف حساب» حفظ کردن. " («تاريخ شناخت اديان»، م. آ. ۱۵، ص ۹۹)

"علت ناکامی انقلاب مشروطه‌ی ما جز اين نبود که، رهبران بی‌آنکه به مردم آگاهی اجتماعی و بينايی سياسی داده باشند، به هدايت خلق و راه حل نهايی پرداختند و يک بار ديگر — همچون پيش و پس از آن — ديديم که ثمره‌ی تحميل انقلاب بر جامعه‌ای که به آگاهی نرسيده و فرهنگ انقلابی ندارد جز مجموعه‌ای از شعارهای مترقی، اما ناکام، نخواهد بود." («بازگشت به خويـشتن»، م.آ. ۴، ص ۹۵) (10)

7- چه باید کرد؟ کاهش نقش زر و زور و تزویر در انتخابات:

 درایران امروز است با این که انتخابات به صورت روتین برگزار می شود ولی آسیب شناسی جدی لازم دارد. در حکومت دینی سوء استفاده از دین و احساسات مذهبی مردم، بزرگترین آفت است و متاسفانه رواج بسیار دارد و در انتخابات ریاست جمهوری 1396 بر ضد روحانی و در انتخابات سال 1376 و1380 نیز بر ضد خاتمی به کار گرفته شد. رسانه ی صدا و سیما نقش بزرگی در چهره سازی می تواند ایفا کند. اکنون این نقش به خاطر یک جانبه گرایی حاکم بر آن آسیب جدی دیده است. به همین خاطر است که ممنوع التصویری خاتمی نتوانسته تاثیر چندانی بگذارد. نقش پول بسیار عجیب است . به راستی چرا شهرداران تهران هوس رئیس جمهور شدن به سرشان می زند؟!

در این جا نمی خواهم جواب کاملی به این مساله بدهم . باید راه حل ها از یک آسیب شناسی همه جانبه برخیزد. در یک کلام باید به سمت کاهش نقش زر و زور و تزویر در انتخابات پیش برویم. شاید ضروری ترین کار در شرایط موجود ایران تجمیع احزاب کوچک موجود در یک جبهه، به صورت یک حزب بزرگ باشد. در این صورت تعدد تشکل های سیاسی از حدود 250 تا، به چند حزب جدی کاهش می یابد و رقابت ها واقعی تر می شود. در این زمینه بعداً بیشتر سخن خواهم گفت، ان شاءالله.

==================================================

منابع:

 ( 1) (شریعتی و دموکراسی متعهد) توسط  : rezaei73

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=841795

 (2) حسن یوسفی اشکوری . پاسخی به پندارهای اکبر گنجی در مورد علی شریعتی. اسفند ۱۳۸۷
[email protected] منبع :سایت ملی مذهبي

( 3) ( مجموعه آثار 1، صفحه 96- 97 ). 

 ( 4) احسان تاجیک «دموکراسی متعهد» روشی برای گذار به دموکراسی یا دیکتاتوری؟!

http://drshariati.org/?p=2416

(5) مجموعه آثار 35 ( بخش دوم، صفحه 683 )
(6) ( مجموعه ی آثار 22 ،مذهب علیه مذهب،چاپ دوم:1361، صص 198- 197)

(7) سید جواد امام جمعه زاده  بررسی تطبیقی دموکراسی غربی با دموکراسی متعهد دکتر علی شریعتی (نوع: PDF  حجم: 470KB)

منابع (نشریه):مجله علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد 1386 شماره 9

http://www.ensani.ir/fa/content/134101/default.aspx

(8) میثم اسماعیل زاده . پایان نامه با راهنمایی احسان شریعتی و  محمد سالار اسماعیل زاده سال انتشار:

1391 http://www.virascience.com/thesis/563005/

( 9) احسان تاجیک . دموکراسی متعهد روشی برای گذار به دموکراسی یا دیکتاتوری؟!

http://drshariati.org/?p=2416

http://www.fallosafah.org/main/weblog/trackback.php?id=176  (10)

(11) محمود درگاهی نویسنده کتاب «شریعتی آشنای ناشناخته ۳۰ خرداد ۱۳۹۳

http://www.ibna.ir/fa/doc/tolidi/200671/


برچسب‌ها: شریعتی دموکراسی دموکراسی متعهد انتخابات دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار...
ما را در سایت دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinisabzevaro بازدید : 203 تاريخ : پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 13:02