زبان نمادین در قرآن از نگاه شریعتی
زبان نمادین در قرآن از نگاه شریعتی
دکتر سید ابوالفضل حسینی - عضو هیات علمی دانشگاه حکیم سبزواری
23خردادماه 1396
[email protected] و [email protected] ، تلفن همراه09151713425
چکیده:
به برکت نواندیشان دینی، در جهان اسلام و ایران و در اثر آشنایی با علوم مختلفی نظیر زبان شناسی، هرمنوتیک و... ، مباحث قرآنی جدیدی مطرح شده اند، که گاه چالش هایی جدی هم برای صاحبان آن اندیشه ها ایجاد شده است. اکنون و پس از چهل سال از هجرت و ارتحال شریعتی نگاهی به میراث او در این بخش از قرآن پژوهی او خواهیم داشت. شریعتی در مواضع متعدد و به مناسبت های گوناگون به قرآن می پردازد. در"نگاهي به قرآن" و نیز سایر آثار خود با توجه به دانش(ادبی، جامعه شناسی، تاریخ و...) خود و متناسب با زمان، سخنی نو از منظر سبک بیان قرآن و ... ، ارائه می دهد. گاه موضوعی خاص مثل "سوره ی روم، پیام امید به روشنفکر" اختصاصا مورد بحث قرار گرفته است وگاه "سوره ی قدر"، که فهم تازه اش از آن، اعجاب انگیز بوده است. کتاب " کاربرد آیات قرآن در آثار شریعتی" بر همین اساس تنظیم شده است. برای شریعتی قرآن و تفسیر آن، اولویت خاص در اسلام شناسی دارد و عالم دین، در نظر او در مرتبه ی نخست، کسی است که قرآن شناس است. این است که به مفسران قرآن زمان شناس، احترام ویژه می گذاشت. در این متن، بیشتر از مطالب خود شریعتی گزینش و استفاده شده تا خواننده به دریافتی نسبی برسد.
در باره ی زبان قرآن، دیدگاههایی ارائه شده است، مثلا : زبان عرفی، زبان ترکیبی (تلفیقی) و زبان رمز و اشاره (نمادین) و...متن وحی و نزول آیات، بی ارتباط با زمان و مکان و شرایط اجتماعی نبوده است. به همین خاطر است که سخن از شان نزول آیات در تفسیر به میان می آید. بیانات قرآن نیز ترکیبی از اخبار و انشا، حقیقت و مجاز، رمز و تمثیل، کنایه و استعاره و... میباشد.
شریعتی در "نگاهی به قرآن"، قبل از بیان سبک قرآن، بیان می کند که "سبک های مختلف ادبي وجود دارد". در مورد یکی از آنها یعنی سبک سمبوليک می گوید: بعضي معاني هستند که به اندازهاي بلند و ظريف و نو هستند که براي بيان آنها ما کلمه نداريم و مجبوريم که آن معني را به رمز بگوئيم و براي بيان آن سمبل انتخاب کنيم. ديگر اينکه گاه مستمع و خواننده يک تيپ نيستند و از تيپهاي گوناگون ترکيب شده اند و از نظر حساسيتها، ضعفها، درجه فهم و ... با هم فرق دارند. بنابراين بايد معني را با رمز بيان کرد تا هرکس با توجه به خصلت و درجه فهم خود، از آن معنائي خاص بجويد. شریعتی در کتابهای" حج" و "میعاد با ابراهیم" جلوه ها ی زیادی از عبادات و مناسک سمبولیک را نشان داده است. البته همه حرفهاي قرآن اينطور نيست و بعضي يک بعدي و صريح است. در زبان قرآن غير از رابطه دستوري بين کلمات يک آيه، يک رابطه نامحسوس و پنهاني مرموزي در زير بيان و کلمهها نهفته است.... در سخن ارزشمند و ماندني حافظ نیز چنین ویژگی موجود است. اين حالت (پيوند مرموز کلمات) در قرآن بيش از هر کتابي وجود دارد، .... و ملاک اين تأليف هم هنوز از نظر سبکشناسي روشن نيست.
در آثارشریعتی به فراوانی از ادبیات و هنر نمادین و سمبولیک سخن گفته شده است گشت و گذاری در نرم افزار کاریز ( مجموعه آثار دکتر علی شریعتی) نشان می دهد که 348 بار کلمه سمبل ، 100 بار کلمه ی سمبول (22 بار سمبولیک ) و 7 بار کلمه ی نماد(ین) بکار رفته است. وقتی سخنا ن او را در باره ی آدم، حوا ،هابیل، قابیل، ابلیس، حج، حسین وارث آدم، نماز، و ده ها موضوع دیگر مطالعه می کنید، فهمی بیش از آثار پیشینیان حاصلتان می شود. نمونه هایی از برداشت های نمادین شریعتی از فرهنگ دینی: کتاب، ترازو وآهن، تاويل، عمل اصالي و عمل بياني، بيان مستقيم و بيان سمبوليک، حج، هابيل و قابيل، بتها ، سه سمبول قارون، بلعم باعور و فرعون (سه سمبول زر و زور و تزویر) ، طبقات هابيلي و طبقات قابيلي، و.....
-------------------------------------------------------------------------
مقدمه:
"نگاهي به قرآن" (1)عنوان مطلبی است از دکتر علی شریعتی در مجموعه آثار شماره ی 28- " روش شناخت اسلام " . این مطلب " قسمت هایی از درس " معارف اسلامی " است که در دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد ارائه شده است" ( در فاصله ی سال های 1343 تا 1348) . در این متن به خوبی محسوس است که شریعتی با توجه به دانش خود و متناسب با زمان، دارد سخن نو ارائه می دهد. منظورم این است که برای اداره ی کلاس، صرفا یک متن قدیمی وکلاسیک درسی را موضوع کار کلاس قرار نداده است.
در این جا بیشتر از منظر سبک بیان قرآن نکاتی را از ایشان مورد توجه قرار می دهیم و نگاه او را در فهم بهتر قرآن، بیشتر می شناسیم. می دانیم به برکت نواندیشان دینی، در جهان اسلام و ایران و در اثر آشنایی با علوم مختلفی نظیر زبان شناسی، هرمنوتیک و... ، مباحث قرآنی جدیدی مطرح شده اند، که گاه چالش هایی جدی هم برای صاحبان آن اندیشه ها ایجاد شده است. اکنون و پس از چهل سال از هجرت و ارتحال شریعتی نگاهی به میراث او در این بخش از قرآن پژوهی او خواهیم داشت. همین جا باید یاد آور شوم که شریعتی در مواضع متعدد و به مناسبت های گوناگون به قرآن می پردازد. گاه موضوعی خاص مثل "سوره ی روم، پیام امید به روشنفکر" اختصاصا مورد بحث قرا ر گرفته است و آن جاست که می گوید: " در سوره ی روم يک مسأله سياسي بي نهايت حساس از نظر جامعهشناسي سياسي مطرح است". یا سوره ی قدر که فهم تازه اش از آن، اعجاب انگیز بوده است. در بسیاری موارد نیز در لابلای مباحث مختلف به قرآن ارجاع داده است. غالبا در فهم آیات، نوآوری نیز مشاهده می شود. کتاب " کاربرد آیات قرآن در آثار شریعتی" بر همین اساس تنظیم شده است. برای شریعتی قرآن و تفسیر آن، اولویت خاص در اسلام شناسی دارد و عالم دین، در نظر او در مرتبه ی نخست کسی است که قرآن شناس است. این است که به مفسران قرآن زمان شناس، احترام ویژه می گذاشت. در این متن بیشتر ازبیا ن خود شریعتی گزینش و استفاده می کنم تا در چینش مطالب او، خواننده به دریافتی نسبی برسد.
رئوس مطالب "نگاهي به قرآن" :
1ـ سبک بيان قرآن 2ـ تصويرسازي در قرآن 3ـ سبک استدلال خاص قرآن براي اثبات مسائل.
4ـ متد ديد و يا زاويه ديد و متد فکر کردن و بينش قرآن در برابر بينش ارسطوئي، منطقي، فلسفي، بيکني، که داريم. 5ـ قسمهاي قرآن که خيلي جالب توجه است.6ـ نامگذاري سورهها.7ـ علوم طبيعي در قرآن.(1)
"الفاظ قرآن همان واژگان گویشی و قالبش همان قالب زبانی قوم پیامبر (ص) است و خداوند برای انتقال مقاصد خود این قالب و واژگان را استخدام نموده، از ادبیات و قواعد زبانی، زبان عربی بهره برده است و در سخن گفتن سطح دریافت عامة مردم را در نظر داشته و به گونهای سخن گفته است که برای آنان غریب و نا مفهوم و نا مأنوس نباشد. ولی وجود ویژگیهای چون برخورداری از یک رشته حقایق و معانی فرا حسی و فرا مادی، وجود تأویلات و متشابهات و جنبة تمثیلی داشتن آن نسبت به بطونی که دارد؛ قرآن را از هم سطحی با افهام عادی ... و همانندی با کلام بشری بالاتر میدارد " (2 )
«قرآن از نظر معنی، مراتب مختلفی دارد، .. همة آن معانی، معانی مطابقی است و لفظ آیات بر آن معانی به صورت مطابقی دلالت دارد، چیزی که هست، هر معنای مخصوص به افق و مرتبهای از فهم و درک آدمی است».(3 )
زبان قرآن:
در باره ی زبان قرآن، دیدگاههایی ارائه شده است . مثلا : زبان عرفی، زبان ترکیبی (تلفیقی) و زبان رمز و اشاره (نمادین) و...
می دانیم که آیات مکی کوتاه تر و از نظر موضوعی نیز تفاوت هایی با آیات مدنی دارند. پیامبر در 13 سال مکه مسوولیت امور حکومتی و مدیریتی جامعه را برعهده نداشته ولی در مدینه در طول 10 سال در راس حکومت بوده اند و در گیری های سیاسی- نظامی زیادی داشته اند. بنا بر این متن وحی و نزول آیات، بی ارتباط با زمان و مکان و شرایط اجتماعی نبوده است. به همین خاطر است که سخن از شان نزول آیات در تفسیر به میان می آید. این است که مخاطبان پیامبر نیز شرایط مختلف داشته اند: اهل کتاب، مشرکین، مومنین، عموم مردم (ناس) و... . قرآن، مخاطبانی در عصر رسول الله داشته، امروز و در نیز آینده مخاطبانی خواهد داشت. هم عامی بی سواد وهم عالم علامه از قرآن بهره می برند. سطح همگان یکسان نیست. از طرفی قرآن نیز برای همگان قابل استفاده است. پس لازم می آید که هر کس در هر سطحی بتواند با آن رابطه برقرار کند.
متون دینی نیز به تناسب هر بعد و موضوعی، از زبانهای گوناگون (صریح، کنایه، رمز، استعاره، قصه و...) بهره جستهاند و البته میان همه این ابعاد و اجزا، از نظر زبانی، پیوندی منظم و رابطه ای ویژه برقرار است که با آن میتوان جهانبینی دینی [حاکم بر متن] را به دست آورد. بر این اساس، بیانات قرآن نیز ترکیبی از اخبار و انشا، حقیقت و مجاز، رمز و تمثیل، کنایه و استعاره و... میباشد.(2)
زبان نمادین:
در فارسی، زبان نمادین، در عربی ، «تمثیل» و در انگلیسی،زبان«سمبولیک» گفته می شود. سمبلیسم مکتبی است که با استفاده از نمادها برای بیان مقاصد خود تأکید می کند. "سمبلها یا نمادها همواره به حقایقی ماورای خود اشاره دارند؛ چنان که پرچم یک کشور نماد عظمت و اقتدار است و چراغ قرمز علامت خطر.»(2)
در این مقال و مجال بیشتر یکی از ابعاد و جنبه های زبانی را از نظر شریعتی بررسی می کنیم. در کتابهای" حج" و "میعاد با ابراهیم" جلوه ها ی زیادی از عبادات و مناسک سمبولیک را نشان داده است.
شریعتی در "نگاهی به قرآن"، قبل از بیان سبک قرآن، بیان می کند که "سبک های مختلف ادبي وجود دارد" وآن ها را برمی شمارد که در این جا مورد نظر ما نیست. در مورد یکی از آنها یعنی سبک سمبوليک می گوید:
"سبک ديگر سبک سمبوليک است. سبک سمبوليک دو خصيصه دارد: خصيصه اول اين است که معني و ايدههاي مجرد مثل مقاومت، انتظار، رنج، توفيق، بدبيني، بردباري، بيزاري و ... با کلماتي که ما اين معاني را با آنها ميناميم بيان نميکند، بلکه براي بيان اين معاني مجرد يک پديده مادي يا يک شئ را که بر آن معني دلالت دارد، بهصورت رمز انتخاب ميکند. در اين سبک وقتي ما رمزها را استخراج ميکنيم ممکن است يک حرف تازه به ذهن ما نيايد، ولي چون خواننده خود اين رمزها را شکافته و معاني را دريافته است، درست حالت انساني را دارد که خودش اين حالت را در زندگي تجربه کرده است، نه اين که او را نصيحت کرده باشند. يک حرف بهصورت نصيحت گاه هيچ اثر و ارزشي ندارد، اما همان حرف اگر بهصورت سمبوليک گفته شود، مؤثر واقع ميگردد، زيرا خواننده خود در اينجا اکتيف (Actif) است و خود تجربه ميکند.
بعضي معاني هستند که به اندازهاي بلند و ظريف و نو هستند که براي بيان آنها ما کلمه نداريم. کلمات موجود معاني خاصي را که در اذهان همه است بيان ميکنند، اما ناچار براي معاني و مفاهيم تازهاي که در يک ذهن خلق شده و در اذهان ديگر آن معني وجود ندارد، کلمه نخواهيم داشت، و مجبوريم که آن معني را به رمز بگوئيم و براي بيان آن سمبل انتخاب کنيم.
ديگر اينکه گاه مستمع و خواننده يک تيپ نيستند و از تيپهاي گوناگون ترکيب شده اند و از نظر حساسيت شده اند و از نظر حساسيتها، ضعفها، درجه فهم و ... با هم فرق دارند. بنابراين بايد معني را با رمز بيان کرد تا هرکس با توجه به خصلت و درجه فهم خود، از آن معنائي خاص بجويد. مخصوصاً وقتي ما مي خواهيم جمعيتي را به يک راه و يا يک مکتب نو هدايت کنيم، چون اين ها يک تيپ نيستند و حساسيتهاي گوناگون دارند و در درجات مختلف فهم قرار دارند، اگر انديشهمان را با زبان ساده و صريح و يک بعدي بگوئيم، براي همه به يک اندازه قابل استفاده نخواهد بود؛ يعني براي عدهاي ارزشمند و براي عدهاي بيارزش جلوه خواهد کرد. گذشته از اين مخاطبها ممکن است در يک دوره و يا در يک مکان نباشند. " ... "مثلاً وقتي ميگوئيم نماز بپا داريد تا عزت يابيد، در اينجا سمبوليک است؛ زيرا..... يکي عزت را در سلامت، ديگري عزت را در ثروت و سومي در اين ميداند که در آخرت رستگار شود؛ و همينطور به ميزاني که قدرت تعقل انسان اوج ميگيرد، عزت هم به گونهاي خاص معني ميدهد." (1)
گاه هم هست که اگر يک مسأله دقيق و درست علمي، الان گفته شود مورد انکار شنونده قرار ميگيرد، زيرا شنونده برحسب قوانين موجود اظهارنظر ميکند. پس اگر بخواهيم يک مسأله علمي راعنوان بکنيم، اگر آنطور که حقيقت است بگوئيم، با قوانين و معتقدات زمان ممکن است مغاير باشد و مورد قبول مردم زمان واقع نگردد، و اگر مطابق اعتقاد رايج بگوئيم، حقيقت نخواهد داشت؛ پس ناچار بايد به رمز گفته شود، به شکلي که هم مورد انکار مردم زمان واقع نشود و هم مسئله از لحاظ علمي غلط بيان نشود. مثلاً در خلقالانسان من علق، .... قرآن که ادعا ميکند آسماني است حق ندارد حرفي بزند که از لحاظ علمي درست نباشد و ...، پس ناچار بايد به رمز بگويد؛ منتهي طبيعي است که هر زمان به واقعيت نزديک شود، آيات بايد معني روشنتري را بدهد.
يکي ديگر اختلاف زاويه ديد انسان ها است...
البته همه حرفهاي قرآن اينطور نيست و بعضي يک بعدي و صريح است مثل نيرومند شويد.
در قرآن و زبان سمبوليکش غير از رابطه دستوري بين کلمات يک آيه، يک رابطه نامحسوس و پنهاني مرموزي در زير بيان و کلمهها نهفته است که بايد در آورده شود تا ظرافت قرآن که در آن روابط پنهاني مرموز است، فاش شود. در ادبيات فارسي تنها هنرمندي که از اين جهت نمونه دارد، حافظ است که غير از اينکه کلمات در زبان او رابطه دستوري دارند، داراي رابطه پنهاني و مرموز خاصي نيز ميباشند. و براي همين هم هست که سخن حافظ ارزشمند و ماندني است:
سمبولهائي که در سخن سمبوليک حافظ هست، عبارت است از: مي، رند، طوطي، جامجم و ... که اين سمبلها در نظر عارف، فيلسوف و جامعهشناس معناي واحدي نميتواند داشته باشند.
اين حالت (پيوند مرموز کلمات) در قرآن بيش از هر کتابي وجود دارد، و بهمين دليل است که خواننده قرآن به آن نمره متوسط نميدهد.
يکي ديگر از خصوصيات سمبوليک انطباق و تناسب صوت است با مفاهيم و معناها؛ يعني اصواتي که در يک عبارت براي بيان يک مفهوم بکار ميرود، بايد صدي آن اصوات با معانييي که بوسيله آن اصوات بيان ميشود، متناسب باشد... کلمه ی سخت يک سمبوليک است، .... کلمه ملايم يک کلمه سمبوليک است، .... نرم سمبوليک است، اما خاموشي يک کلمه سمبوليک نيست....(1)
اما قرآن چه سبکي دارد؟
آقاي بلاشه ميگويد: براي نشان دادن سبک قرآن نميتوان کلمهاي پيدا کرد، زيرا به هيچ يک از قالبهاي گفتهشده نميخورد؛ حتي به هيچيک از اين ها نزديک هم نيست. وقتي قرآن را باز ميکنيد به سوره يوسف که نگاه کنيد بيشتر داستان است و فکر نميکنيد که در قرآن سورهاي وجود داشته باشد که جنبه توصيفي داشته باشد. جاي ديگر جنبه توصيف ادبي دارد: والصبح اذا تنفس. براي همين هم هست که وقتي اعراب به مبارزه با قرآن برخاستند، خود بهترين تعريف را براي قرآن از نظر ادبي بيان کردند. وليدبن مغيره را که از مشرکين و سخنشناسان بنام بود فرستادند تا قرآن را بشنود و بشناسد. در مراجعت گفت: اين نه سحر است که من اوراد و اذکار ساحران را ديده ام و نه شعر که شعر بايد وزن و قافيه داشته باشد و نه قصه زيرا که قصهها براي ما معروف است و نه جزء کتابهاي علمي و ادبي و ...
مهمتر اينکه در آن موقع که عربها سخن را بهتر ميشناختند، ميگفتند که قرآن سحر است، افسون است و اين يعني اين که نميشود گفت به چه سبک است و به چه شکل، و اين بهترين دليل بر مجهول بودن سبک قرآن است، چون در آنموقع سبکها را عرب خوب ميشناخت.
قرآن با يک اسلوب شگرف مرموزي هم معاني متنوع و گوناگون و هم سبکهاي رنگارنگ را با هم درآميخته بطوريکه در نظر اول يک شکل ظاهراً نامتناسب و ناهنجار مينمايد؛ اما کلمات پنهاني با هم روابط بسيار دقيق و مرموز دارند و در تمام سورهها و آياتي که پشت سرهم آمده ارتباط پنهاني بيشتر و قويتر از ارتباط ظاهري است.
... پس سبک قرآن از نظر ادبي عبارت است از اينکه: معاني متناقض و متفاوت و متنوع در سبکهاي مختلف با هم بگونهاي تأليف يافتهاند که در عين حالي که ظاهراً با هم ناهنجار و ناسازگار مينمايند، پنهاني روابط منطقي و عميق و مرموز دارند و ملاک اين تأليف هم هنوز از نظر سبکشناسي روشن نيست."(1)
دیگران نیز بر این نکته تاکید دارند:
استاد شهید مطهرى نیز چنین نگاشته است: «ما اگر مخصوصاً قرآن کریم را ملاک قرار دهیم، مى بینیم قرآن داستان آدم را به صورت ـ به اصطلاح ـ سمبلیک طرح کرده است. منظورم این نیست که "آدم"، که در قرآن آمده، نام شخص نیست، چون سمبل نوع انسان است. ابداً، قطعاً آدم اول یک فرد و یک شخص است و وجود عینى داشته است. منظورم این است که قرآن داستان آدم را از نظر سکونت در بهشت، اغواى شیطان، طمع، حسد، رانده شدن ازبهشت، توبه و... به صورت سمبلیک طرح کرده است.» (4)
"به هر حال، رمزی قلمداد کردن تمام آیات ادعای بدون پشتوانة نظری و گزاف است. اما چنین هم نیست که هیچ گونه رمزی در قرآن نباشد بلکه آیات زیادی است که فراتر از معانی عرفی و لغوی اشاره دارد و نمیتوان معنای لغوی و عرفی آن را اخذ کرد. مانند آیه 22 سوره فجر: «وَجَاء رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفّاً صَفّاً» و آیات 22 و 23 سوره قیامت: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ»، «إِلَی ربها نَاظِرَةٌ».( 2)
در آثارشریعتی به فراوانی از ادبیات و هنر نمادین و سمبولیک سخن گفته شده است که این مقاله نمی تواند متکفل بیان همه ی آن ها باشد. گشت و گذاری در نرم افزار کاریز ( مجموعه آثار دکتر علی شریعتی) نشان می دهد که 348 بار کلمه سمبل ، 100 بار کلمه ی سمبول (22 بار سمبولیک ) و 7 بار کلمه ی نماد(ین) بکار رفته است. وقتی سخنا ن او را در باره ی آدم، حوا ،هابیل، قابیل، ابلیس، حج، حسین وارث آدم، نماز، و ده ها موضوع دیگر مطالعه می کنید، می بینید که او خود با برخورداری از ادبیات غنی، هم بسیار سمبلیک و نمادین سخن می گوید و هم می نویسد.
اصطلاح "زبان قرآن" که بعدها در باره اش کتاب ها نوشته شد، کاربرد نسبتا زیادی در آثار شریعتی دارد.
شریعتی در باب علوم طبيعي در قرآن با این که از طنطاوي که قرآنشناس نو یسنده تفسيرالجواهر و دکتر عزیز پاشا نام می برد ، ولی این آرزو را که "...نهضتي پديد نيامد که عالم طبيعي، که علوم طبيعي را خوب ميدانند، قرآن را هم با همان دقت بشناسد و..." یاد می کند. همینطور در باب موسيقي کلام، از آقاي گيپ موسيقيدان انگليسي که از نظر موسيقي قرآن،.. تمام آيات قرآن را به نت در آورده ..ذکری به میان می آورد. و در مقایسه بیان می کند که "درست مثل سبک قرآن که آنهم سبکي در هم است. ..."
"يک آدم ديگر لازم است و بايد پديد آيد و کار با شکوهي روي قرآن انجام دهد، و آن اين است که موزيسيني که اديب هم باشد پيدا شود تا روابط موضوع و مفهوم مسائل مطرح شده در قرآن را با موسيقي آن کشف کند، و رابطه بين موضوع و موسيقي را بهصورت علمي درآورد، و اين کار را براي همه قرآن انجام دهد، چون گوش خيلي دقيق نيست و نتها دقيقتر اين روابط را در مييابند." (1)
نمونه هایی از برداشت های نمادین شریعتی از فرهنگ دینی:
کتاب، ترازو وآهن:
بنابراين بين كتاب و آهن چي بايد هميشه حائل و مانع باشد ؟ ترازو، تا آهن نگذارد و نتواند كتاب را استخدام كند و علم را در خدمت آهن قرار دهد.(5)
شمع:
شمعريزي: هنر شمعريزي در اثر احتياج مذهبي در مشهد رواج فراوان دارد. شمع از ديرباز سمبول احساس شعري، زيبايي، عرفاني و مذهبي بوده است.
شمعدانهاي بزرگ در آستانه همواره به وسيله زوّار روشن است. زوّار هر يك نذري و نيتي دارند و براي برآوردن آن، شمع يا ... شمعهايي روشن ميكنند. پيش از آن كه آستانه با برق روشن شود، شمع براي روشنايي حرم و رواقها نيز به كار ميرفت. (6)
تاويل :
سمبوليسم، سمبوليسم در ادبيات، ارزش زبان سمبليک، اديان همه رمزي سخن ميگويند. قرآن زبان سمبليک دارد (در بيان حقايق فلسفي). خطر سمبوليسم (سمبل را به جاي سمبليزه گرفتن. سمبوليسم را رآليسم فهميدن!!) متشابهات (احساس و تذکار قرآن در سوء تعبير و تاويل و متشابهات همين خطر است). تاويل يعني يافتن سمبليزه (مايعلم تاويله الاالله و الراسخون في العلم). (7)
عمل اصالي و عمل بياني:
...نفس اين عمل «بيلزدن» اصالتي دارد، براي اينکه مرا قوي ميکند، خشن ميکند، کاري بار ميآورد، بدنم را ورزيده ميکند. اين عمل، عمل اصالي است، يعني «بهخود» چيزي است. اما عمل بياني، اگر نتيجه نداشته باشد، اگر آگاهي به معاني بيان نداشته باشيم، اگر خود بيان اصالت پيدا کند، «هذيان» است. هذيان چيست ؟ ...
عمل سمبوليک _ عمل غيرمستقيم_ ، و عمل بياني هم ارزشش در نفس انجام عمل نيست، بلکه در اتصال اين عمل به معاني رمزي، به روح و مقصودي که مجموعه اين اعمال يادآور آن روح و مقصود است، هست و الّا «بهخود» نه چيزي توليد ميشود و نه انتقال فکري و احساسي به خود و به کسي [صورت ميگيرد] و نه خود و نه ديگران هيچ سهمي ميبرند (هذيان عملي!).
نفس مذهب از نظر بينش اسلامي چنين است. ...
اصل است و تنها اصل و وسيله رفتن به مقصود است. «راه»، «وسيله» است. مقصود اين است که اين راه وقتي ارزش و عظمت و فايده دارد که وسيله باشد، يعني مرا به جايي برساند. آنجا کجاست ؟ از اين راه (طريقت، صراط، شريعت، دين، مذهب، مسلک، سلک) به کجا ميرسند ؟ به «حکمت»، و آن، چيز ديگري است. براي چه آمده ؟ براي «استقرار قسط و عدالت» در جامعه بشري و رسيدن روح و انديشه و فرهنگ بشري به سطح «حکمت».
اينها هدفهاي دين است. بنابراين خود مذهب (دين) وسيلهاي است براي رسيدن به اين هدفها و از نظر يک ديندار، ارزشش تنها در اين خلاصه ميشود که تنها وسيله رسيدن به اين هدفهاست. (8)
بيان مستقيم، بيان سمبوليک
.... حج و مجموعه اعمالي که در پيرامون حج برگزار ميشود يک نوع بيان است و انتقال انديشه و احساس به انسانهاست_ .... «بيان» به معناي فلسفي، نه به معناي ادبي، عبارت است از «مجموعه علائم»، «حرکات»، «نشانهها» و «قرارداد»هایي که بهوسيله آن يک انديشه يا يک احساس به ديگران منتقل ميشود. اين معني بيان است. (9)
هابيل و قابيل
.... قابيل _ فرزند آدم _ کشاورز است و هابيل گلهدار است. .. هابيل سمبول انسان دوره چادرنشيني و انسان در حال کوچ و تحرک است ...و قابيل سمبول انساني است که وارد دوره کشاورزي شده و...(10)
بتها:
...اين خدايان گاه بهصورت سمبولهايي هستند که در اساطير يوناني و رومي ميبينيم، مثل زئوس، ژوپيتر، پرومته و . . . و گاهي بهصورت بتهايي که تشخيص عيني دارند و هر کدام نماينده گروه خاص و طبقه و خانواده و ملت خاص در جامعه بشري هستند. (11)
سه سمبول:
موسي در برابر سه سمبول (چنانکه گفتيم): قارون بزرگترين سرمايهدار زمانش، بلعم باعور بزرگترين روحاني آن دين انحرافي شرک و فرعون بزرگترين سمبول قدرت سياسي زمانش، قيام ميکند، ...(12)
طبقات هابيلي و طبقات قابيلي:
داستان هابيل و قابيل كه در قصههاي اسلامي ما هست و خود قرآن به اينها ميگويد «قصه» مملو از حقيقت علمي است (اگر قصههاي متشابه را به عنوان وقايع تاريخي بگيريم، نامفهوم و بينتيجه است؛ اما اگر به عنوان حقايق سمبوليك بگيريم، مملو از اسرار علمي انسانشناسي و تاريخشناسي است). قابيل و هابيل كي هستند ؟ فرزندان آدم. پس وقتي داستان هابيل و قابيل گفته ميشود، داستان آغاز تاريخ بشريت را ميخواهد به صورت رمزي و سمبوليك بگويد.
آدم سمبول نوع انسان است، اما اينها سمبول شروع تاريخ بشري هستند.(13)
سه سمبول زر و زور و فريب مذهبي :
حرفي [است] كه نميدانم چه كسي ساخته و هر كس ساخته چه زيبا و سمبولگونه (خيلي از اين حرفها سمبوليك هست كه چون به دست عوام افتاده خيال كردهاند يك واقعيت عيني است؛ بعد روشنفكر و نيمهروشنفكر هم باورش نميشود، والا خيلي معني دارد) ميگويد: «پيامبر اسلام كه متولد شد، آتشكده فارس فرو مرد، و كنگره قصر انوشيروان در مدائن فرو شكست و درياچه ساوه خشكيد». اينها سه سمبول زر و زور و فريب مذهبي است....(14)
منابع:
------------------------------------
توضیح: از شماره 5 تا 14 بر اساس نرم افزار "کاریز"
1 - دکتر علی شریعتی . "نگاهي به قرآن" مجموعه آثار شماره ی 28- " روش شناخت اسلام " . . " قسمت هایی از درس " معارف اسلامی " دانشکده ادبیات دانشگاه ( در فاصله ی سال های 1343 تا 1348)
2- مهدی کبیر پدران. بررسی زبان نمادین در قرآن http://rasekhoon.net/article/show/719995
3- علامه طباطبائی، تفسیر المیزان ج 3، ص 64
4- مرتضى مطهرى، علل گرایش به مادیگرى، ص 132
5- (خصوصيات فرهنگ و تمدن قزون جديد | سالهای 1347-1348 | اجتماعيات | 36- آثار جوانی | 4-مشهد (1343-1348) | صفحه 1 از 31)
6- (راهنماي خراسان | سال 1345 | اجتماعيات | 36- آثار جوانی | 4-مشهد (1343-1348) | کتبی: صفحه 39-- 40از 225)
7- انسان | | اجتماعيات | 35- آثار گونهگون | 4و5- مشهد و حسینیه ارشاد (1343-1352) | کتبی صفحه 2 از 20
8- ميعاد با ابراهيم | سال 1349 | اسلاميات | 29- ميعاد با ابراهيم | 5-حسينيه ارشاد (1348-1352) | شفاهی صفحه 114 - 115 - 116 از 156
9- ميعاد با ابراهيم | سال 1349 | اسلاميات | 29- ميعاد با ابراهيم | 5-حسينيه ارشاد (1348-1352) | شفاهی صفحه 101 - 102 از 156
10- ميعاد با ابراهيم | سال 1349 | اسلاميات | 29- ميعاد با ابراهيم | 5-حسينيه ارشاد (1348-1352) | شفاهی صفحه 40 و41 از 156
11- ميعاد با ابراهيم | سال 1349 | اسلاميات | 29- ميعاد با ابراهيم | 5-حسينيه ارشاد (1348-1352) | شفاهی صفحه 35 از 156
12- مذهب عليه مذهب | سال 1349 | اسلاميات | 22- مذهب، عليه مذهب | 5-حسينيه ارشاد (1348-1352) | شفاهی صفحه 21 از 74
13- جهانبيني | سال 1348 | اجتماعيات | 23- جهانبيني و ايدئولوژي | 4-مشهد (1343-1348) | شفاهی صفحه 21-22 از 47
14- ايدئولوژي (1) | سال 1350 | اجتماعيات | 23- جهانبيني و ايدئولوژي | 5-حسينيه ارشاد (1348-1352) | شفاهی صفحه 43 از 49
برچسبها: زبان نمادین قرآن شریعتی دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار...
ما را در سایت دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : hosseinisabzevaro بازدید : 227 تاريخ : شنبه 17 تير 1396 ساعت: 18:39