آواز خر و نغمه ی داوود یکی نیست!

ساخت وبلاگ

آواز خر و نغمه ی داوود یکی نیست!

دکتر سید ابوالفضل حسینی - عضو هیات علمی دانشگاه حکیم سیزواری - 13960622

دوست دیرینه و برادر خوشذوقم جناب شهرام الشعراء، کافی الطنازین و کلان البزرگان، حضرت آقای شهرام کافی،(کثر الله امثالهم) حدیثی را در گروه تلگرامی "محفل انس و ادب "  از بحارالانوار مجلسی(ج 76 - ص145 ) نقل کرده اند بدین صورت که : "خداوند دو صدا را دشمن دارد: شیون هنگام مصیبت و ساز و آواز هنگام نعمت." متن عربی راهم نقل فرموده اند تا مو، لای درزش نرود!  و کسی در اصالت آن تردید روا ندارد. "صوتان یبغضهم الله : اغوال عند مصیبه و مزمار عند نعمه" .

 چه کسی جرات دارد در این زمانه که ما راست ، نقد حضرت علامه مجلسی کند! پس آن چه بر این خامه می رود، نقد آن بزرگ نیست، که او جمع آوری کننده است و در این گونه امور، درست و یا غلط بودن  روایت را به عهده ی روایتگر وا می گذارند که " العهد ۃ علی الراوی"! از طرفی ما که - انشاء الله-  فقط تسلیم امر پروردگاریم، بنا نیست که هر چیزی را از هر کسی براحتی بپذیریم! این نوشته را ،حتی نقد جدی بر اشعرالشعرای شهر.... هم که سابقه ی لطف قدیمش شامل حالم بوده، ندانید. آن بزرگ، با این ورود، نه تنها خود که مرا نیز به این جمع کشاند. شاید اگر این "آغا کلان" راوی "حزب خران" شهر بزرگان و بیهق سربداران وارد نمی شدند، بنده نیز به دنبالشان راه نمی افتادم! وگر نه مرا و-  به طریق اولی-  حضرت ایشان را مجال و وقت ضیق تر از این حرفهاست. ذیلا  محض تنویر افکار خوانندگان نکاتی را یاد آور می شوم:

1 - " اغوال "و "مزمار" که در حدیث فوق آمده اند،  کلماتی نیستند که در قرآن آمده باشند. پس شان قرآن اجل از این گونه عبارات است.

2- در قرآن بلند کردن صدا در برابر پیامبر  نکوهش شده است.( آیه 2  سوره ی حجرات) بنا بر این نمی توان با داد و فریاد نسبت به دیگران - بویژه بزرگان- بی احترامی کرد. قرآن از آنان که در برابر رسول صدا شان را پایین می آورند تجلیل کرده است. ( آیه3  سوره ی حجرات) با توجه به محتوای اخلاقی سوره ی حجرات، توصیه به آرام سخن گفتن در محیط مدینه ی آن روز، نشان از نیاز جدی به تغییر رفتار مردم آن روزگار بوده است.

3-  قرآن خواسته است که  صدا در گفتگو ملایم باشد  از همین جهت هم هست که گفته است:" ناخوشایند ترین صدا ها صدای خر است" (ان انکرالاصوات لصوت الحمیر- آیه  19 سوره لقمان). لابد چون ملاحظه ی وقت  و رعایت آسایش و حقوق  دیگران،- بویژه انسان ها - را نمی کند و عرعر  سر می دهد! ( بنده به عنوان زیست شناس باید از حقوق  گاوان و خران و چرندگان و پرندگان و حتی میکروب ها دفاع کنم و می کنم! بد و خوب ، منکر و معروف، در اعمال اخلاقی و ارادی میان ما انسان ها مطرح است، و گرنه در عالم حیات - منهای دخالت های انسان، رفتار بد و منکر، معنی ندارد. وانگهی اگر  منافعمان در افزایش موالید الاغان باشد صحنه های ازدواج تحمیلی بینشان برقرار می کنیم و اگر مصلحت در بهره کشی زود گذر از ماچه الاغ  باشد، از عشق بی بهره اش می کنیم و از بچه دار شدن، محروم! خر بیچاره را به اسارت خود درآورده ایم و اجازه ی ارسال یک پیام عاشقانه هم به او نمی دهیم و بعد محکومش هم می کنیم که عرعر نکن!) آیا در همین جامعه ی بشری ما اگر تریبون از بعضی ها گرفته شود،  از غصه نمی میرند؟! .

4-  حدیث 1566 نهج الفصاحه -که مجموعه ای خوب از احادیث نبوی است- اشاره دارد که" قیل و قال و... "  را رها کنید.  یعنی از جر و بحث های بیهوده و سر و صدا دست بر دارید. همین پیامبر رحمت با همسرش (عایشه) در مراسم مجلس شادی عروسی حاضر شده است.

5-  در حدیث 91 از نهج الفصاحه آمده که " احثوالتراب فی وجوه المداحین" در صورت مداحان خاک بپاشید!  احتمالا  این جا منظور ستایشگران زر و زور و تزویرند. به ویژه آن ها که قبح مدح و ستایش را فراموش کرده و با ابزار مدرن صدایشان را هرچه بلند تر می کنند. مدح قدرت پرستانه، نشا نه ای از عقب ماندگی فرهنگی است و صدای بلند آن، اعلام  همان خریتی ا ست که قرآن  به زیبایی بیانش کرده است ( بل هم اضل). در این  دوران که ما را فرا گرفته، در برخی مجالس عروسی نیز صدای گوشخراش موسیقی های آنچنانی از نظر بلندی صدا نمره خریت 20 می گیرند!

6- موسیقی به طور کلی حرمت ندارد. بسیاری زور زده اند که" قول الزور" را در قرآن به آن بچسبانند. قرآن دستور می دهد که از سخن دروغ و باطل  پرهیز کنید. صاحب نظران و فقیهان روشن، بخشی از موسیقی را غنا نامیده اند که متناسب  مجالس عیاشی  دربارهای خلفا، سلاطین و تخدیرکننده ی انسانیت و زایل کننده ی عقل باشد ، و این را تحریم کرده اند. تشخیص مصداق را هم به شخص واگذار کرده اند.

 اما متاسفانه اکنون هم هنوز مانند دوران سعدی و حافظ با نظریاتی شگفت مواجه  هستیم. کاسبکاران دینفروش هم هستند. از آن سنخ که حافظ می گفت: 

دانی که چنگ وعود چه تقریر می کنند   پنهان خورید باده که تعزیر می کنند

می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب    چون نیک بنگری همه تزویر می کنند

  و باز هم به قول حافظ:

واعظان کین جلوه در محراب ومنبر می کنند     چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

 گوییا باور نمی دارند روز داوری       کین همه قلب و دغل در کار داور می کنند

  و سعدی در غزل 247 می گوید:

جماعتی که نظر را حرام می گویند     نظر حرام بکردند و خون خلق حلال 

بررسی مضمون آن حدیث در جامعه ی صفوی، مشکل ساز است. شیون مردم را درآوردن هنر شده و کاسبی پر درآمد و رقیب شغل اهل ساز و آواز!   آنان که برنامه ای برای شاد زیستن مردم ندارند، از اندوه  آنان سرمایه می اندوزند.

خیلی مایلم بدانم که خدا با این دو تیپ بشر چه می کند:؟ آن ها که پول می گیرند تا مردم را بگریانند وآن ها که پول می گیرند که مردم را بخندانند! البته تشخیصش مشکل نیست. قرآن پر است از  ویژگی دوستان خدا که "لاخوف علیهم ولا هم یحزنون"  نه می ترسند و نه اندوهی دارند. دوستان خدا " انعمت علیهم " هستند. خوف از  زور و حزن از تزویر ندارند. هر روزه، نعمت الهی  را طلب می کنند.

7- شاعری گفته است که:

امروز بهای هیزم و عود یکی است    در چشم جهان خلیل و نمرود یکی است

در گوش کسانی که در این بازارند      آواز خر و نغمه ی داوود یکی است.

برادرم، شهرام کافی متخصص  طنز است و استاد ادب و مرا چه رسد که به حضرت ایشان که تاریخ نگار "حزب خران" است، تفاوت  عرعر خرکی را با نغمه ی داوودی یاد آور شوم! ایشان با مطالعاتی که در تاریخ مذکور دارند می توانند حتی انواع عرعر ها از یکدیگر تمیز دهند! ایشان پس از ریاضت ریاضی به ادب، هنر، شعر و طنز روی آورده اند! اهل دل است و هر صبح و مسا  سلام و علیکی با استاد رجب فسنقری  در کوچه دارد و من که هر دو را با هم زیارت کرده ام، می بینم که در این جا  چه صفایی هست!!  روانت شاد حافظ که گفتی: " صحبت حکام ظلمت شب یلداست!"

8-  در قرآن گفته شده  که پرندگان و... با داوود  همراهی می کرده اند. از قرائت زیبای قرآن امام سجاد نیز، تاریخ گواهی داده است که کسانی برای شنیدنش در کوچه پشت منزل می ایستاده اند. در قرآن گفته شده که کافران انگشتان خود در گوش هایشان می کردند تا مسحور صدای پیامبر نشوند! و تحت تاثیر اندیشه اش قرار نگیرند!

9- امروز دیگر موسیقی همگانی شده است. فقط دربار ها نیستند که امکان بهره مندی از آن را دارند. مردم در نهایت قاضیان خوبی خواهند بود .

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر    یادگاری که در این گنبد دوار بماند.

 صدا و آواز شجریان قرن ها خواهد ماند و صدای کسانی که او را خفه می خواهند، هرچند در فضا هم بپیچد، به دل ها راه نمی یابد. محتوای آواز شجریان بیشتر توحیدی و غزلیات عارفانه ی  بزرگان ادب پارسی است. پس شجریان هم همراه سعدی، حافظ، مولوی، عراقی و.....عطار  خواهد ماند. هم آن ها را ماندگار تر می کند و هم خود جاوید می شود. این صدا، صدای داوودی است،. از صدای داوودی در قرآن  تمجید شده  و صدای خران ، نامتناسب برای جامعه ی بشری  بیان شده است.

آنان که از خریت و نا دانی مردم بهره می برند ، سلایق را  در حد  لذت از انکرالاصوات (صدای خران) نگهمیدارند.

10- احتمالا منظور این حدیث - در صورت صحت -  این بوده که نه درغم جاهلانه غوطه ور شوید. که این جا ، جای "صبر" است! ( صبر در مصیبت )  و نه در نعمت از شنگولی بی پایه بترکید!  ( صبر در برابر معصیت).  در مصیبت صبر باید و در نعمت، شکر. فکر نمی کنید آن حدیث می خواهد بفهماند که اگر به قدرت رسیدی، مردم را گوساله و بزغاله نخوان و اگر قدرتت گرفته شد، با واجبی خود کشی نکن؟!       

امام علی در تعریف "زهد "با بهره مندی از قرآن می گوید: "زهد بین دو کلمه از قرآن است که :"هنگامی که چیزی از دست می دهید، چندان غمگین نشوید و آنگاه که به چیزی دست یافتید خیلی شادمان نشوید ."

قرآن در سوره ی قصص ایه 76 شادی قارونی (نماد قدرت پول و زر) را  تقبیح می کند. همو که ثروت اندوزی اش را نتیجه استعداد خودش و به تعبیر امروزینش در جامعه ایرانی- ژن خوب- می دانست و بر دیگران فخر فروشی می کرد .

 در مقابل در  سوره ی یونس آیه 58 خواسته که مومنین به خاطر فضل و رحمت  و هدایت الهی  شادمانی کنند. البته  شاد کردن و مسرور نمودن مردم، در بیان بزرگان دین، ارزش است.

دوران عربده ی فرعونی به پایان می رسد!

قهقه و غرور قارونی هم مقهور خاک می شود!

عرعر بلعم باعورا  نیز به گور می رود!

اما صدای سخن عشق  همچنان در این گنبد دوار می ماند. نگاه کنید: چارلي چاپلين می گفت:

من اگر پیامبر بودم،  

 رسالتم، شادمانی بود 

    بشارتم ،آزادی 

     و معجزه ام، خنداندن کودکان.

نه از جهنمی می ترساندم

  و نه به بهشتی وعده می دادم                  

   تنها می آموختم اندیشیدن را                                                                                                                                                                                                                    و انسان بودن را.

آیا این پیام چارلی همان دیدگاه حافظ خودمان نیست که می گفت:

بر سر آنم که گر ز دست برآید     دست به کاری زنم که غصه سرآید.

 و از این  دست همت های بلند بسی فراوان هست.

 


برچسب‌ها: آواز خر نغمه ی داوود, محفل انس و ادب دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار...
ما را در سایت دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار دنبال می کنید

برچسب : آواز,نغمه,داوود,نیست, نویسنده : hosseinisabzevaro بازدید : 258 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 15:56