ریاست بدون معارفه و تودیع

ساخت وبلاگ

 

ریاست بدون معارفه و تودیع

برگی از تاریخ دانشگاه حکیم سبزواری

دکتر سید ابوالفضل حسینی – عضو هیات علمی دانشگاه حکیم سبزواری – 13 آبان 1396

دانشگاه حکیم سبزواری امسال 30 ساله شد. این دانشگاه در سال 1366 به عنوان یکی از شعب دانشگاه تربیت معلم (تهران)، در سبزوار باهمت دوستان ما پایه گذاری و شروع به کار کرد. من آن زمان دانشجوی کارشناسی ارشد مدرسی ژنتیک در دانشگاه تربیت مدرس  بودم و تعهد خدمت به عنوان عضو هیات علمی در دانشگاه های وزارت علوم داشتم . وقتی با خبر شدم که در شهرم، سبزوار دانشگاه دایر شده، با وجود آن که در هر دانشگاهی که می خواستم می توانستم مشغول به کار شوم، آمدم تا به توسعه ی دانشگاهی شهرم کمک کنم. بورسیه بودم، داوطلبانه محل خدمتم را سبزوار تعیین کردم.

درسال 1368 به دانشگاه آمدم و در همان آغاز به عنوان مشاور فرهنگی ریاست دانشگاه – دکتر سید حسن علم الهدایی – مشغول به کار شدم در روزها ی بعد دانشجویان رزمنده و جانباز به سراغم آمدند که معاونت امور دفاعی دانشگاه را بپذیرم. و این چنین شد.  شروع کردم به راه اندازی رشته زیست شناسی و مقدمات ایجاد رشته شیمی و محیط زیست (جذب عضو هیات علمی و...) ، تدارک کنگره بین المللی دویستمین سال تولد حکیم سبزواری و....

 آقای علم الهدایی در 1372 برای ادامه ی تحصیل به انگلستان رفت و آقای دکتر عباس محمدیان سرپرست دانشگاه شد. من هم به عنوان معاون دانشجویی و فرهنگی حدود دو سال با ایشان کار کردم. ناگاه خبری غافلگیرانه رسید. آقای دکتر محمدیان از من پرسید: " آقای امان پور را می شناسید؟ " گفتم: آری. چرا؟ گفت:" سرپرست دانشگاه شده است!"

 داستان آشنایی قبلی من با آقای امان پور از این قرار بود که سال 72 برای مراسم 29 خرداد ( سالگرد در گذشت مرحوم دکتر شریعتی) و سخنرانی ازمرحوم دکتر خواجویان معاون دانشجویی و فرهنگی دانشگاه فردوسی مشهد دعوت کرده بودم. ایشان که در آن زمان نمی توانست به سبزوار بیاید، دونفر دیگر را به من معرفی کرد: یکی آقای دکتر رادمنش  و دیگری آقای محمد حسین امان پور. نسبت به دکتر راد منش حساسیت هایی بود و مراسم با حضور آقای امان پور، مرحوم دکتر ذوالفقار رهنمای خرمی و بنده در محل سالن اداره ی فرهنگ و ارشاد سبزوار واقع در میدان نقابشک برگزار شد. آقای امان پور پس از مراسم به خانه ی ما آمد. شام را باهم خوردیم و ایشان برای دیدن خواهرشان ( و یا دختر خواهرشان) رفتند.

 برگردیم به اصل ماجرا. ازدکتر محمدیان پرسیدم چگونه خبردار شدید. گفتند: که هنوز ابلاغ ایشان از وزارت نیامده ولی دوستان از جهاد دانشگاهی مشهد متن آن را فاکس  کرده اند. از دوستان دانشگاه فردوسی اطلاعات بیشتری در مورد ایشان دریافت کردیم. معلوم شد که آقای محمد حسین امان پور مطابق آخرین حکم کارگزینی موجود در پرونده شان دارای لیسانس و مدیر کل امور عمومی ( نقلیه و...) دانشگاه فردوسی است. ایشان در آن هنگام به تازگی دوره ی فوق لیسانس را تمام کرده بود، ولی هنوز مدرکشان وارد پرونده استخدامی شان نشده بود.

چرا امان پور گام در راه ریاست دانشگاه گذاشته بود؟

 امان پور دوست حجت الاسلام علی اصغر باغانی نماینده دوره ی اول و چهارم  سبزوار در مجلس شورای اسلامی بود. ایشان بود که امان پور را به این وادی وارد کرد. آقای باغانی، پدر شهید، نمایند رهبری در دانشگاه شهید بهشتی و خود، شهید زنده ( بازمانده) ی انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی بود. با این حال شخصیتی دانشگاهی نبود و شاید نمی دانست که در معرفی امان پور به این سمت دچار اشتباه می شود. بر امثال آقای باغانی حرجی نیست، اما چرا وزیر چنین خطایی را مرتکب شد؟

 آری حجت الاسلام باغانی دست آقای امان پور را می گیرد و پیش وزیر "فرهنگ و آموزش عالی"  جناب دکتر سید محمد رضا هاشمی گلپایگانی می برد. بالاخره ایشان نماینده ی سبزوار است و می خواهد دوستش را در یک جایگاه مناسب منصوب کند. لابد حق خود می داند که از قدرتش استفاده کند. همانگونه که تقریبا همه می کنند. گویا وزیر سوالاتی هم  می پرسد! بهر حال ابلاغ سرپرستی امان پور بر دانشگاه تربیت معلم سبزوار در تاریخ 20 خرداد 1374 صادر می شود .  24 خرداد ماه نامه ی وزیر در دبیر خانه ی دانشگاه تربیت معلم سبزوار ثبت می شود.

حجت الاسلام علی اصغر باغانی در کنار عکس فرزند شهیدش

 

 

 

 

 

ابلاغ  سرپرستی آقای امان پور برای دانشگاه تریت معلم سبزوار

 20 خرداد 1374 - ثبت دبیرخانه 24 خرداد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قرار برگزاری جلسه معارفه ی آقای امان پور در روز 27 خرداد 1374

 

  

       بخش  اداری دانشگاه دست بکار تدارک بر گزاری معارفه سرپرست جدید دانشگاه  و بالطبع تودیع سرپرست قبلی ( آقای محمدیان ) شد. نکته ی جالب این ماجرا این بود که همان گونه که در نامه ی سرپرست دفتر ریاست  وروابط عمومی( آقای علی زرقانی) مشاهده می کنید، قرار بر این بود که این معارفه با حضور آقای دکتر شجاعی فرد معاون فرهنگی و امور مجلس وزارت  انجام گیرد. اما نیامد! چرا؟!

   روز 27 خرداد مراسم معارفه بر گزار نشد و معاون وزیر هم نیامد، ولی آقای امان پور زودتر از موعد، به تنهایی به سبزوار آمد. من آن موقع هنوز معاون دانشجویی و فرهنگی دانشگاه بودم، آقای حسین سحرخیز، معاون عمرانی دانشگاه، آقای دکتر محمدیان هم که با معرفی شدن امان پور، خود را کنار کشید. بهر حال من و آقای سحرخیز به عنوان معاونان دانشگاه به استقبالش رفتیم. ایشان را به پردیس دانشگاه بردیم. گشتی زدیم و بازدیدی بعمل آمد. آن زمان در پردیس دانشگاه، خوابگاه ولی عصر دایر بود و از ساختمان دانشکده ی ادبیات فقط سقف زیر زمین آن پوشیده شده بود. در مسیر برگشت از ایشان خواستم که شب را به منزل ما بیاید و به شوخی اضافه کردم که اکنون نسبت به دو سال پیش وضعمان بهتر شده و به خانه جدید آمده ایم! گفت: " آقای دلقندی منتظر است، به آن جا می روم"! این نکته ای جالب برای من بود. زیرا شنیده هایم در مورد نقش آقای باغانی را تایید می کرد. به در خانه ی آقای دلقندی که رسیدیم آقای امان پور از احوالپرسی آقای دلقندی بامن بسیار شگفت زده شد. علتش این بود که  از باغانی شنیده بود که : " به دانشگاه سبزوار رفتی مواظب این حسینی باش"! حالا  دید که آقای دلقندی با احترام اصرار دارد که حتما به درون خانه برویم و پذیرایی شویم. رفتیم. به امان پور توضیح دادم که در سال هایی که به نام انقلاب فرهنگی دانشگاه ها تعطیل بود، مدتی در امور تربیتی آموزش و پرورش سبزوار به آموزش مربیان تربیتی اشتغال داشتم و آقای دلقندی نیز در آن زمان مربی پرورشی بود و آشنایی مان از سالهای 1360 و  61 است .

یکی  دو روز بعد، امان پور در دفتر ریاست و سازمان مرکزی حاضر شد. سازمان مرکزی دانشگاه آن زمان در خیابان حمام حکیم( بسیج مستضعفین) بود.

از زمان  ابلاغ حکم سرپرستی تا زمان استقرار ایشان مکاتباتی با وزارت شد. این پیگیری ها به صورت کاملا مدنی انجام می گرفت. انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه تربیت معلم سبزوار نامه ای خطاب به وزیر ارسال کرد. طوماری با امضای اعضای هیات علمی دانشگاه نیز فرستاده شد و هیات رئیسه ی دانشگاه نیز اعتراض خود را در انتصاب کسی که ضوابط لازم را نداشت، اعلام کرد. 

 روز شنبه 27 خرداد جلسه ی هیات رئیسه با  حضور آقای امان پور تشکیل شد.  من در آن جلسه بسیار صریح اشتباه آقایان باغانی، امان پور و شخص وزیر را بیان کردم و خواستار انتصاب رئیس دانشگاه بر اساس ضوابط شدم. در این گفتگو ها  کاملا به دوستان تذکر داده شد که حرمت ایشان رعایت شود. آقای امان پور گفت:" من حتی اگر یک روز هم این جا باشم با جدیت به کارم خواهم پرداخت ".

امان پور وقتی که دانست از وزارت کسی برای جلسه ی معارفه اش نمی آید، تنها،غریبانه ولی آتش به اختیار!! به دانشگاه آمد. قابل ترحم می نمود ومن از جهت دیگری نیز بر او رحم و شفقت می ورزیدم و آن این بود که او مدتی به همراه آیت الله خامنه ای در محضر درس  و سخنرانی استاد محمد تقی شریعتی حاضر می شده است. 

امان پور - حسینی - رهنمای خرمی در سمینار شریعتی واحیا تفکر دینی 29 خرداد - 1372

 

 

 

 

نامه  انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه تربیت معلم سبزوار به مقام عالی وزارت – 27 خرداد 1374

 

 

 

 

 

 

نامه ی اعضای هیات علمی  دانشگاه تربیت معلم سبزوار به مقام عالی وزارت

 

 

 

دویستمین صورت جلسه ی هیات رئیسه ی دانشگاه تربیت معلم سبزوار

واولین صورتجلسه با حضور آقای امان پور 27 خرداد1374

 

 روز بعد استعفای خود از معاونت دانشجویی و فرهنگی را نوشتم و با چند عکس از ایشان در مراسم دو سال پیش سالگرد شریعتی به دفتر کارشان در سازمان مرکزی رفتم . گفتم:" جناب آقای امان پور!  شما از قبل می دانستید که بنده از دو سال پیش به شما ارادت داشته ام. شما را دکتر خواجویان که بسیار برایمان عزیز بود به من معرفی کرد. شما از انفاس قدسی بزرگمردی  چون استاد محمد تقی شریعتی برخودار شده اید و این برای من بسیار ارزشمند است. به خاطر این سوابق نمی خواهم به شما بی احترامی شود. وزیر اشتباه کرده است، آقای باغانی شما را در چاه انداخته است، من می خواهم شما را از این چاه نجات دهم. این استعفای من از معاونت. من در آینده ای نزدیک برای ادامه ی تحصیل خواهم رفت.  شما را به جای من به عنوان معاون دانشجویی، در دانشگاه حفظ می کنیم. اما بدانید که جایگاه شما ریاست دانشگاه نیست. شما در شرف باز نشستگی هستید و امکان تبدیل وضع به عضویت هیات علمی (مربی شدن) برایتان وجود ندارد.  شما نمی بایست این سمت را عهده دار می شدید. اکنون شما و ما باهم از وزارت بخواهیم تا  یکی با مرتبه استاد یاری را برای ریاست دانشگاه منصوب کند. این برای شما بهتر است و من خیر شما را در این می دانم. این ها هم عکس های سخنرانی شما در دو سال پیش ". ایشان هیچ واکنشی ازخود نشان نداد و مبهوت مانده بود. هیچ سخنی نگفت. تنها در پاسخ به سوالم که:" شنیده ام که آقای باغانی نسبت به من به شما مطالبی گفته است؟"، گفت: آری مطالبی گفته.(منظور همان که توصیه کرده که مرا کنترل کند.) من خداحافظی کردم.

بجز موارد قبلی، آقای امان پور در جلسه ای با حضور استادان  شرکت کرد. در آن جلسه مسائل علنی تر شد. ایشان قدری کلی صحبت کرد. من هم برخی نکات را به اطلاع همکاران رساندم. آقای دکتر احمد فغانی پرسید: درست است که شما از طریق آقای باغانی حمایت شده اید؟ امان پور سوال را با سوال و قدری با تشر جواب داد که: چه کسی گفته است؟ در این جلسه ، امان پور که نمی توانست نظر استادان را جلب کند به تدریج تند تر می شد. آقای طالبیان صریحتر سخن گفت و حجت الاسلام دکتر احمد وحید که معمولا خیلی ملایم و محافظه کارانه سخن می گوید، تیر خلاص را زد. همه متفق بودند که این انتخاب غلط بوده است. و ای کاش نماینده شهردر مجلس، حد خود را می شناخت.  دخالت نیرو های خارج دانشگاه استقلال دانشگاه ها را خدشه دار کرده است. رئیسی که بر اساس روابط بیرونی قدرت بگیرد، خود را وامدار همان قدرت های بیرونی هم خواهد  دانست و این مساله ای است که در کشور ما متاسفانه رواج می یابد.

در همان روز ها بود که دکتر محسن حداد سبزوار از سوئد فارغ التحصیل شده و به کشور برگشته بود. در وزارت، پسوند "سبزوار" را در دنباله نام ایشان می بینند به ذهنشان می رسد که چه تصادفی ! دانشگاه سبزوار مشکل رئیس دارد!   بلا فاصله به دکتر حدادسبزوار پیشنهاد داده می شود که اگر تمایل دارد ریاست دانشگاه تربیت معلم سبزوار را بپذیرد. ایشان که تازه برگشته بود، اجازه می خواهد که از نزدیک شرایط را بررسی کند. به سبزوار و دانشگاه  آمد، ناشناس. سراغم را گرفت و به اتاقم آمد. سابقه ی آشنایی مان از پیش از انقلاب است. ایشان پس از انقلاب فرهنگی دانشگاه ها هم در مشهد حدود سال1362و برای ازدواج  با من مشورت کرد...  اما این بار در دانشگاه، برای مشورت در باره ی پذیرش ریاست دانشگاه آمده بود. اوضاع را برایش گفتم و توصیه کردم که بیاید. به تهران رفت و با ابلاغ ریاست دانشگاه برگشت، با معارفه ی رسمی. من البته در دوران ریاست دکتر محسن حداد سبزوار مشغول تحصیل دوره ی دکتری بودم.

 تشابه نام حداد سبزوار موضوع برگی دیگر از تاریخ دانشگاه است که در سالهای اخیر با آن مواجه بوده ایم و بعدا به آن خواهم پرداخت.

اما امان پور که پیش از دانشگاه سبزوار در کارنامه اش مدتی فرمانداری شاهرود را هم داشت به مشهد رفت. بازنشسته شد و دفتر ازدواج و طلاق دایر کرد (دفتر رسمی ازدواج و طلاق 24 مشهد - مدیریت: محمد حسین امانپور). در جامعه ما ازدواج کم نیست، طلاق هم که فراوان است. پس اوضاع ازین نظر بد نیست!! امان پور شخصی ظاهرالصلاح و متشرع بود، اما گرفتار فرهنگ رایج رابطه، بجای ضابطه شد.از باغانی که نماینده مجلس قانونگذاری بود، انتظارمی رفت که به قانون اهمیت بدهد.

در مراسمی که به مناسبت بیستمین سالگرد تاسیس دانشگاه برگزار شد، روسای قبلی آقایان دکتر علم الهدایی، دکتر محمدیان، امانپور، دکتر حداد سبزوار و مرحوم دکتر علوی شرکت داشتند.

 


برچسب‌ها: دانشگاه حکیم سبزواری سبزوار حسینی دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار...
ما را در سایت دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinisabzevaro بازدید : 207 تاريخ : دوشنبه 6 آذر 1396 ساعت: 14:24