دین، علوم انسانی، تکامل زیستی و جایگاه انسان

ساخت وبلاگ

وبلاگ دین، کلمه وبلاگ علوم کلمه وبلاگ وبلاگ انسان کلمه ی، کلمه وبلاگ تکامل کلمه وبلاگ زیستی کلمه و وبلاگ جایگاه کلمه وبلاگ انسان کلمه

 

دکتر سید ابوالفضل حسینی

عضوهیات علمی گروه زیست شناسی دانشگاه حکیم سبزواری

[email protected]

 

 

 توضیح: در روز 5 ار دیبهشت ماه 1397 در مشهد  کنگره  وبلاگ انسان کلمه شناسی وبلاگ زیستی کلمه و وبلاگ علوم کلمه وبلاگ انسان کلمه ی به همت دانشگاه وبلاگ علوم کلمه پزشکی مشهد و دانشگاه کاویان برگزار شد. من سه مقاله  با عناوین زیر به همایش فوق ارائه کردم.

1-      وبلاگ دین، کلمه وبلاگ علوم کلمه وبلاگ وبلاگ انسان کلمه ی، کلمه وبلاگ تکامل کلمه وبلاگ زیستی کلمه و وبلاگ جایگاه کلمه انسان

2-      تاثیر وراثت و محیط در تکوین شخصیت فردی در دوقلوهای همسان

3-     شناسایی، اندازه گيري ابعاد و نسبت های کروموزوم های انسانی در کاریوتایپ با کاربرد نرم افزار Dino capture

دو مقاله ی اول و دوم  به دلیل همگانی تر بودن در این وبلاگ ارائه می شوند.   

 

          چكيده ی  وبلاگ دین، کلمه   وبلاگ علوم کلمه وبلاگ انسانی، کلمه وبلاگ تکامل کلمه وبلاگ زیستی کلمه و وبلاگ جایگاه کلمه انسان:

  در زیست شناسی بر اساس تئوری وبلاگ تکامل کلمه ، موجودات زنده ، طی حدود 3/5 میلیارد سال از ساده ترین شکل حیات، تا پیچیده ترین شکل آن ها  مثل انسان امروزی "تحول" یافته اند. در فارسی "تحول"، هر گونه تغییری را شامل می شود  و اما از " وبلاگ تکامل کلمه "، بهبود و ترقی و تعالی استنباط می شود و تكامل، نوعي " تحول جهتدار" فهمیده می شود. در زیست شناسی، نمی توان نظر داد که یک باکتری بهتر و ارزشمندتر است، یا یک گل؟ زیست شناسی به عنوان یک علم تجربی، ارزشگزاری نمی کند،  بلکه  تلاش می کند تا واقعیت ها را نشان دهد، اما وقتی با نگرشی دینی- بویژه آموزه های قرآنی - به انسان و وبلاگ جایگاه کلمه او توجه شود، " کرامت خاص " ، " دارا بودن بهترین قوام و ساختار"  و "برتری اش بر سایر مخلوقات و موجودات"  بدیهی می نماید، تا آن جا که خداوند در آفرینش انسان، به خود تبریک گفته است.  در تفسیر ما "خلقت" و "تکامل"، الزاما دو نظریه ی ضد یکدیگر نیستند، اگر بدانیم علم و دین با دو زبان و با دو رویکرد سخن می گویند. داروین تاکید داشت که نباید از تئوری تکامل او،  ضدیت با خدا را استنباط کرد.  اکنون، هم پیروان ادیان الهی و  هم زیست شناسان دراین نکته متفقند که انسان موجود، متکاملترین موجود زنده است.  تکامل، یک  تئوری قوی است که بر دانش زیست شناسی سیطره دارد و پیشرفت های دهه های اخیر در زیست شناسی مولکولی، شواهد بسیاری به سود نظریه ی تکامل وبلاگ زیستی کلمه ارائه شده است. تاثیر نظریه ی تکامل بر علوم انسانی و کلام دینی طی یک و نیم قرن اخیر انکارناپذیر است.

انسان که تصمیم می گیرد موجودات را رده بندی کند، خود را در قله ی تکامل جای می دهد. آموزه های دینی و عقل انسانی قبل از این چنین وبلاگ جایگاه کلمه ی را برای انسان قائل بوده است که بهترین مصداق آن این آیه  از قرآن است که: "لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم" ( ما - خدا- انسان را در بهترین ساختار آفریدیم).

 

      کلمات کلیدی:  تکامل، وبلاگ دین، کلمه علم، علوم انسانی

 

 

تحول و تکامل در زیست شناسی و علوم انسانی:

            در این مقاله مراد از وبلاگ دین، کلمه فهم و تفسیری از قرآن است که عقلانیت و علم در آن به رسمیت شناخته شده است.

           تقریباً تمام کسانی که دارای تحصیلات متوسطه هستند، با تئوری تکامل (فرگشت) که در زیست شناسی مطرح است، آشنایی اجمالی دارند و یا در مورد آن چیزهایی خوانده اند. دانشمندان معتقد به تکامل - و از جمله داروین- پیدایش حیات را در ساده ترین شکل آن فرض می کنند(18) و تغییرات تدریجی را که در طول حدود 5/3 میلیون سال در تداوم مسیر حیات رخ داده است، زمینه ساز پیدایش تنوع زیستی موجودات زنده می دانند. یکی از مهمترین معیارها در زیست شناسی برای این که یک موجود را نسبت به موجود دیگری تکامل یافته تر (متکامل تر) می دانند، " پیچیدگی " است. پس تکامل از سادگی به پیچیدگی در ساختمان موجودات زنده نظر دارد و البته شاخص های دیگری هم می توان به تبع این ویژگی، برای موجودات متکامل تر بیان کرد، مثل سازگاری با تغییرات محیطی.

کلمه ی" تکامل" در زبان فارسی - که ازعربی گرفته شده است – دارای بار معنایی خاصی است که در "تحول" نیست. در تکامل، که از کمال گرفته شده است، (جهت) مطرح است و نشانه ی این جهت – آن گونه که خود لغت تکامل گویای آن است، جهتی مثبت، روبه کمال، روبه بهبود، تعالی، برتری، و .... است، امّا در کلمه (تحول) نمی توان جهتی با ارزش مثبت یا منفی را در نظر گرفت. تحول در هر جهتی، بازهم تحول است، پس هر گونه تغییری در موجود زنده را می توان تحول نامید، یعنی ممکن است یک تغییر یا تحولی رو به کمال و تعالی نباشد. اما از کلمه تکامل، می توان چنین استنباط کرد که حرکت، تغییری است که رو به رشد و تعالی است .

تفاوت بین لغت تحول و تکامل در زبان ما می تواند به این نتیجه گیری بیانجامد که هر تحولی الزامـاً تکامل نیست، اما تکامل، حتماً نوعی تحول و تغییر است.

لغت لاتین که در فارسی به تکامل ترجمه شده است، "Evolution" است. این لغت به معنی تحول و دگرگونی است.

مقصود و مراد داروین و دیگر دانشمندان از این لغت، تحولات جهت داری است که از پیدایش اولین موجود زنده ذره بینی تا "انسان هوشمند" تداوم داشته است!( 1 ) " از .....تا ..... "   جهت خاصی دارد! و عجیب است که به "انسان" مدرن می رسد. همان موجود زنده ای که در باره ی خود این فرآیند عجیب و تاریخی و تکرار نشدنی یعنی "تکامل " اظهار نظر می کند.

 

علوم انسانی و تعالیم دینی خاستگاه اندیشه تکامل :

داستان (!) خلقت انسان در قرآن از موضوعات بحث انگیز دهه های اخیر، در جوامع اسلامی و مراکز دانشگاهی این کشورها و بویژه کشور ما - ایران- بوده است، در زبان فارسی کتاب های متعددی را می شناسیم که به بحث خلقت انسان و تکامل پرداخته اند. دکتر یدالله سحابی در ایران در سال 1346 کتاب "خلقت انسان" را منتشر کرد و تضاد بین فهم تکاملی و تفسیرهایی از دین را به گونه ای برطرف کرد.  ایشان در سال 1364 کتابی به نام "خلقت انسان در بیان قرآن" منتشر کرد که تفسیری از این موضوع ارائه کرد که تعارض بین علم و دین را منتفی می کرد. بعدا دکتر علی شریعتی علاوه تایید نظریه ی داروین( 2) سخن از زبان نمادین  و سمبلیک قرآن در این قضیه  به میان آورد و داستان آدم را در قرآن داستان هر آدمی دانست و آن را مبنای انسان شناسی قرآنی قرار داد ( آثار متعدد شریعتی در باره ی اسلام شناسی و انسان شناسی ). (باید اذعان کرد که این گونه موضوعات قرآنی را باید از جهات و منظرهای دیگری نیز بررسی کرد). به طور خلاصه، گویا خداوند با خلقت انسان، برنامه های خویش را کامل کرد و در آفرینش انسان، هنر نمایی اش  به حد اعلی رسید، تا آن جا که به خویش تبریک گفت (فتبارک اللّه احسن الخالقین) (3 ). براستی که شایسته ی تبریک و مبارکباد است. چرا چنین نباشد، که از روح خود در او دمیده است (و نفخت فیه من روحی) ( 4 ) و اورا جانشین خویش در زمین قرار داده است (انّی جاعل فی الارض خلیفه) (5 ).  نوع انسان را سرآمد انواع دیگر کرد( 6 ). حتی فرشتگان را به سجده ی انسان برگزیده فرا خواند. (اذ قال ربک للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس...)   (7). خاستگاه انسان آب و خاک و گل و ماده ی زمینی است (ماء، طین، صلصال، حمأ مسنون، ...) (8). اصولاً، آب – این ماده فراوان در کره زمین – بستر پیدایش حیات است و بخش اصلی و عمده ی پیکره ی جانداران را آب تشکیل می دهد (و جعلنا من الماء کل شیئی حی)( 9 ) . سخن در این زمینه فراوان است و خلاصه ی همه ی آن ها این که؛ پیروان مذاهب الهی و ادیان ابراهیمی،  انسان را گل سرسبد آفرینش و اشرف مخلوقات می دانند .

از طرف دیگر در اندیشه ی معتقدان به تکامل زیستی نیز، "انسان امروز"  از آخرین حلقه های زنجیره ی تکامل در این رشته و یا سر شاخه ی انشعاب خود، در درخت حیات است. درست است که تحول موجودات زنده در طول تاریخ حیات، به انشعاب هایی انجامیده است، امّا آیا انسان می پذیرد که موجودی پیچیده تر ازخود، در این مسیر ها و شاخه ها پیدا شده باشد؟!

آیا تکامل زیستی حق داشته است به گونه ای تحقق یابد که "انسان"، متکامل ترین نباشد؟!! این سؤال در زیست شناسی چه جایگاهی دارد؟!

آیا خارج از اندیشه و تفکر انسان معیاری برای سنجش میزان تکامل انواع موجودات، در زیست شناسی وجود دارد؟!

زیست شناسی هم با معیارهای علمی خود، انسان را " تکامل یافته ترین"  در شاخه ی مربوط به خود می داند. بنابراین اگراختلاف عقاید و آراء راجع به سابقه ی پیدایش، تقدم و تاُخر زمانی و حتّی آفرینش مستقل انواع (فیکسیسم ) و تحول و تکامل و تبّدل انواع (ترانسفورمیسم) را به کناری بنهیم، پیروان ادیان الهی و معتقدان به تکامل، در مورد انسان بالفعل و موجود، نظری تقریبا مشابه دارند و آن اینست که انسان، کامل ترین و پیچیده ترین و جالب ترین موجود زنده ای است که در روی کره ی زمین، به وجود آمده است. این نقطه ی اشتراک دین و اندیشه ای است که حدود یک قرن و نیم متهم به ضدیت با دین بوده است. مارکسیسم از آغاز پیدایش خویش تلاش کرد تا داروینیسم را به استخدام خویش در آورد و موفقیت های نسبی نیز به دست آورد،  ولی داروین مصّر بود که خود را خدا پرست و پیرو آیین حضرت مسیح (ع) معرفی کند و دوست نمی داشت که از آراء او مخالفت با خدا، استنباط شود مثلا می گوید: " علت واضحی نمی بینم که دلایل مشروح در این کتاب به هیچ نوع احساسات مذهبی ضربه وارد کند" (1). تکامل یا فرگشت زیستی، تمام  گونه های امروزی سر شاخه های موجود در درخت حیات را متصل به هم می داند که دوری و نزدیکی آن ها با یکدیگر در زیست شناسی مدرن بر اساس ژن ها و پروتئین های آن ها  قابل اندازه گیری است.

  تاریخ بشر پر است از مخالفت صاحبان قدرت و ثروت و منزلت های اجتماعی با انبیاء، علما، دانشمندان و روشنگران ذهن انسان ها، تا آنجا که قرآن در مورد انبیاء به صورت یک اصل و قاعده ی بدون استثناء بیان می کند:

« وما ارسلنا فی قریةٍ من نذیر الاّ قال مترفوها انّا بما اَرسلتم بهِ کافرون»( 10 )

در هیچ سرزمینی پیامبر انذار دهنده ای فرستاده نشده، مگر آن که مترفین در برابر آن ها به انکار رسالت پرداختند. و باز هم قرآن تأکید می کند همه ی پیامبران مورد تکذیب قرار گرفته اند و استهزاء شده اند.  ایجاد تضاد و تعارض و تقابل بین نوعی فهم از دین با علم و تحقیق، ضمن آن که زیانبار بوده است ولی سابقه ای طولانی دارد. اروپای قرون وسطی نیز پر است از مخالفت های کلیسا در برابر عالمان علوم تجربی(11 و12).

نقطه ی اشتراک برتری انسان موجود، موضوع مهمّی است که کمتر مورد توجه بوده است و متاسفانه تاریخ انسان و پیشینه ی حیات او در این نزاع بین علم و دین !! مطرح شده است. تاریخی که نه درعلم و نه در فهم عالمان دین، وضوح ندارد. آنچه هست نظرّیه است، احتمال است یا رمز و نماد و سمبل است. این است که ما همچنان محتاج تحقیق هستیم.

 

آیا نظریه ی خلقت یکباره و نظریه ی تکامل زیستی ابطال ناپذیراند؟

در میان رشته های مختلف زیر مجموعه ی زیست شناسی (از قبیل فیزیولوژی، ژنتیک و ....)،  تنها تکامل است که به صورت یک "نظرّیه" از آن یاد می شود. زیرا فرض بر این است که  اگر تکامل اتفاق افتاده است، یک فرآیند بسیار طولانی  طی میلیارد ها سال بوده است که قابلیت تکرار در آزمایشگاه را ندارد (بر عکس آزمایشات رشته های دیگر زیست شناسی ) و اگر واقعاً تکاملی در کار نبوده است، بطلان آن را نیز نمی توان به تجربه و آزمایش نشان داد. اینست که ما همچنان از تئوری تکامل سخن می گوییم. با این حال، پیشرفت های دهه های اخیر در زیست شناسی مولکولی، شواهد بسیاری به سود نظریه ی تکامل زیستی ارائه کرده است، بگونه ای که معیارهایی برای نزدیکی و دوری موجودات زنده از یکدیگر، در حد مولکول های مهم و حیاتی، بدست آمده است و این شواهد مولکولی، بر کلیت تحول در طول زمان، تاکید می کند(13 و 14).

معمولاً در علوم تجربی، بدون آن که بخواهند از دین خرج کنند، بنا را بر مشاهده و آزمایش و تجربه و استدلال و استنتاج می گذارند. بجای آن که منقولات را مبنای کار قرار دهند، در چهار چوب امور عینی و قابل مشاهده به شیوه های تجربی با استفاده ازمعقولات تکیه می کنند. بنابر این روش علمی (تجربی) را باید در محدوده ی امور مادی و قابل بررسی تجربی، به رسمیت شناخت. در این زمینه، علوم (و نوعاً عالمان علوم تجربی) سعی دارند که فارغ از جهان بینی های دینی و سیستم ارزشهای اعتقادی و مذهبی به گونه ای عمل کنند که هر کس با هر نوع اعتقاد مذهبی ودر هرجای مشابه جهان که همان آزمایش را تکرار کند، به نتیجه ای مشابه برسند. اینست که انسان فکر و علم و استعداد و عقل خود را معیار قرار می دهد (و به تعبیری "خود" را معیار می داند) و با این نگاه به موجودات زنده می نگرد و این انسان خود را درقلّه ی تکامل موجودات زنده یافته است ( یا قرار داده است!).

در نگاه دینی، متون مقدس قرائتی از هستی و خلقت ارائه می کنند که از ظاهر آن نوعی خلقت جداگانه ی انسان استنباط می شده است. امروزه البته سخن از زبان شناسی، زبان دین، فلسفه ی دین ، هرمنوتیک  هم به میان آمده است. بخش عمده ی مطالب قرآن در باره ی خلقت و آفرینش انسان و.... با زبان سمبلیک بیان شده است، این جا زبان علم تجربی نیست که شما قادر باشید صحنه ی سجده ی ملایک را بر آدم را با چشم سر بنگرید. برای همین هم هست که از قرآن در این زمینه می توان فهم ها و تفسیر های جدید تری نیز داشت. در حالی که زبان علم زبان سر راست است. در زبان نمادین و سمبلیک درک و فهم های متعدد، امکان پذیر است ولی با زبان علم حق نداریم در پرده و ابهام سخن بگوییم. در علم هم، فرضیه، نظریه و تفسیر وجود دارد، اما این تفسیر ها تا اطلاع ثانوی که ابطال نشوند، می توانند برای برخی اعتبار داشته باشند، و نه بیشتر.

گویا انسان که قدرت و توان شناخت سایر موجودات را داراست (وعلّم آدم الاسماء کلّها) (  15)، خود بر قلّه ی تکامل ایستاده و تصمیم گرفته است که همه ی موجودات و یا بسیاری از آن ها را به گونه ای رده بندی نماید که همه پائین تر از شأن و منزلت او قرار گیرند و هیچیک از موجودات زنده ی دیگر بر او پیشی نگیرند و بر فراز این قلّه، حتّی همتراز او نشود. این انسان است که بقیه ی موجودات زنده و غیر زنده را رده بندی می کند. اوست که با دستیابی به علم، در تکنولوژی حاصل از آن، بقیه ی موجودات را به استخدام خویش در می آورد. انصافاً هم باید اذعان کرد که در مجموع امتیازات، انسان برترین است و زیست شناسان اشتباه نکرده اند. مگر دین چه می گوید؟ از قرآن بشنویم که می فرماید:« لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم » براستی که ما انسان را در بهترین شکل و ساختار و مدل خلق کردیم( 16 ).

اگر این دو دیدگاه راجع به انسان متکامل بالفعل و موجود را به زبان امروزی و از منظر تاریخ انتشار با هم مقایسه کنیم می بینیم که بین آخرین آموزه های وحیانی و تئوری تکامل داروین، حدود 1250 سال فاصله است . بنابراین با توجه به نزدیکی معارف دینی ادیان ابراهیمی، و نیز با عنایت به اصرار داروین بر متدین بودنش، می توان تأثیر دین و آموزه های دینی و فرهنگ بشری را بر تئوری تکامل داروین – بویژه در خصوص جایگاه انسان – به تحقیق پرداخت.

 

معارف دینی به تکامل زیستی جهت می دهند:

گفتیم که از منظر علوم تجربی، تحول زیستی و پیدایش انسان در این فرآیند را نمی توان ارزشگزاری کرد. زیست شناسی به عنوان یک علم تجربی، حوزه ی تحلیل پدیده های زیستی است و دانشمندان زیست شناس هیچ موجود زنده ای را "بد" معرفی نمی کنند. "خوب" یا "بد" دانستن یک موجود زنده ای که در طبیعت وجود داشته است، در حوزه ی اظهار نظر زیست شناسانه نمی گنجد. هر موجودی "جایگاه" خود را دارد. امّا نتیجه ی کاربردی شناخت علمی، منتهی به این می شود که انسان برای "خود" چیزی را مفید (و در نتیجه خوب!) بداند و یا چیزی را نسبت به "خود" مضر (و در نتیجه بد!) بشناسد.( در علم اخلاق ارزشگزاری مربوط به اعمال آزادانه،آگاهانه وارادی انسان است. خوب و بد در همین حوزه معنی دارد. آیا در جهان به جز حوزه ی افعال ارادی انسان، موضوعی وجود دارد که بتواند مشمول کلمه ی "بد" شود؟)

اکنون اندیشه ی غالب، در جهان این است که حوزه ی دانش (تجربی) از حوزه ارزش ها جداست. ( بررسی این موضوع، فعلاً  در این مقاله مورد نظر نیست).

بنا بر آن چه گذشت وقتی از دین سراغ می گیریم، قرآن به ما می گوید که "انسان" « بار امانت الهی را حمل کرده است ،همان که آسمان ها و زمین طاقت و توان تحمل آن را نداشتند»( 17 )، و نیز از متن قرآن استنباط می کنیم که "احسن الخالقین" به مناسبت خلقت "احسن المخلوقین" خویش به خود تبریک گفته است. از این گونه آیات، بروشنی آن "جهتی" که "ارزشگزاری"  را نشان می دهد می توان دید ، کاری که در حوزه ی دانش (تجربی) نیست. حال اگر یک عالم متدین و زیست شناس خداشناس بگوید:« انسان تکامل یافته ترین موجود زنده روی زمین است » این جمله مشکل علمی و دینی ندارد. و ما به دلیل سابقه ی دین بر علوم تجربی جدید( پس از رنسانس)، احتمال می دهیم که برداشت ما از جایگاه انسان در تکامل متأثر از معارف دینی باشد.

 

تأثیر تئوری تکامل بر علوم انسانی:

پس از رنسانس، در اروپا، نگرش نسبت به موضوعات در علوم انسانی دچار تغییر شد، تأثیر متقابل علوم تجربی و علوم انسانی در تاریخ پس از رنسانس تا کنون به خوبی مشهود است (روانشناسی به سوی علوم تجربی میل کرده است. بخش هایی از جغرافیا به علوم زمین نزدیک شده است. جامعه شناسی بر تحقیقات آماری متکی شده است و هکذا علوم اقتصادی و سیاسی و ..... تا آن جا که برخی علوم انسانی را هم دو بخش کرده اند : علوم انسانی تجربی و غیر تجربی)

در نیمه ی دوم قرن نوزدهم و تقریباً تمام قرن بیستم، نظریه ی تکامل زیستی بر مکاتب فکری، فلسفی و سیاسی در غرب تأثیر گذار بوده است و آن چنان که گفته شد بر فهم ما از برخی مطالب متون مقدس نیز تأثیر گذار بوده است. نواندیشان دینی که خود را از دستاورد های علمی محروم نکرده اند، به فهم متقابل علم و دین  از یکدیگر کمک کرده اند و از ایجاد تعارض و تضادهای متعصبانه باز داشته اند ( 2 ) .( برعکس آن چه در برداشت های بنیادگرایانه ی گروه های متعصب  ضد علم و عقل دیده می شود)

در موضوع علم و دین، بسی بیش از این مساله تلاش فکری ضرورت دارد، اما باید اذعان کرد که تکامل، یکی از مهمترین هاست. باید با درک واقعیت زیست شناسی انسان (و البته جنبه های علمی دیگر)، برای "یافتن و ساختن معنای زندگی انسان" تلاش کرد. در هر حال تعهد به معیار های منطقی، علمی وعقلانی، راهگشای پیشرفت در این راه  است. تکامل زیستی، چگونگی، علل مادی و صوری تغییرات را در عالم حیات تفسیر می کند و حال آن که دین در حوزه ی علت العلل و غایتمندی نظر دارد ( موضوعی که در مقاله ای دیگر به آن پرداخته ام).                                             

 

منابع:

 

1- چارلز داروین. منشا انواع. ترجمه دکتر نورالدین فرهیخته. انتشارات انزلی ارومیه . 1363 .  ص 531

2- شریعتی علی. تاریخ تمدن. مجموعه آثار 12. 1368 ص 152- 154

3- سوره مومنون (23) - آیه 14

4- سوره ص (38) -  آیه 72

5-  سوره بقره (2) - آیه 30

6- سوره  الاسراء (17)- آیه 70

7 - سوره بقره (2) - آیه 34

9- سوره انبیاء (21  )- آیه 30

10- سوره سبا (34)-   آیه 34

11 - ویل دورانت. تاریخ تمدن. ترجمه حسین کامیاب، محمد امین علیزاده و لیلا زارع. نشر بهنود 1390 – خلاصه ی یازده جلدی- ص 683 – " کتاب اصول نیوتن منتقدانی سرسخت داشت که از نظر مذهبی قانون جاذبه را نمی پذیرفتند."

12-  فرانکلین لوفان بومر. جریان های بزرگ در تاریخ اندیشه های غربی main currents of western thought. ترجمه دکتر حسین بشیریه. مرکز باز شناسی اسلام و ایران ( انتشارات باز) . چاپ سوم 1385 . از ص 33 تا 133 جهان بینی مسیحی در سده های میانه

13-   دن گراور و ون هسیونگ لی. مبانی تکامل مولکولی. ترجمه دکتر سکینه کاظمی نور عینی. دانشگاه تربیت معلم سبزوار ( چاپار) . 1388. فصل 5- تبار شناسی مولکولی ص254 و فصل 8 – تکامل ژنوم چاپ دوم 1375

14-   فرانسیسکو جی. آیالا.  بیولوژی مولکولی و تکامل. ترجمه دکتر حسن ابراهیم زاده. موسسه ی انتشارات باور داران  1368

13-  سحابی دکتر یدالله. خلقت انسان در بیان قرآن. شرکت سهامی انتشار.  ( در مجموعه ی قرآن مجید، تکامل و خلقت انسان. 1387

14-  سحابی دکتر یدالله. خلقت انسان ( در مجموعه ی قرآن مجید، تکامل و خلقت انسان) . شرکت سهامی انتشار. 1387

15-   سوره بقره (2) – آیه 31

16-   سوره تین (95) – آیه 4

17-  سوره احزاب (33)-  آیه 72

     18- اپارین آ. ای. حیات : طبیعت، منشا و تکامل آن. ترجمه هاشم بنی طرفی. چاپ سوم. شرکت سهامی کتاب های جیبی. 1354        

دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار...
ما را در سایت دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinisabzevaro بازدید : 226 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 17:17