امام گفت و گو

ساخت وبلاگ

 امام گفت و گو

نیاز جامعه ی امروز ما به گفت و گو با  

نگاهی به میراث امام رضا

دکتر سید ابوالفضل حسینی

عضو هیأت علمی دانشگاه حکیم سبزواری – 15/12/1396

http://hosseinisabzevar.blogfa.com

توضیح: این مقاله  در 15 اسفند 1396 برای همایشی تنظیم  شده ولی اکنون و پس از قرائت در سخنرانی به مناسبت 28  صفر  ارائه می شود 

 سخنرانی دکتر حسینی - امام گفت و گو

=========================================================

چکیده :

در قرون چهارم و پنجم  هجری رونق علمی بهتری در بلاد مسلمین نسبت به بقیه ی عالم  وجود داشت. در آن قرون  مسلمانان، علوم جاهای دیگر عالم را گرفتند و فلسفه و استدلال وعقلانیت رواج یافت.. امروز عقب ماندگی فرهنگی در کشور های اسلامی، مهمترین عامل رشد بنیادگرایی و سلفی گری افراطی  در شکل های سازمان یافته ی طالبان، داعش، بوکوحرام، انصار.....  و نیز انواع سنتی تر و غیر تشکیلاتی است. یک وجه اشتراک همه ی آن ها نداشتن روحیه ی تحمل و گفت و گو است. ریشه ی بدبختی ها در ضعف علمی و فرهنگی خود آنان است، هرچند که نقش عوامل بیگانه را هم انکار نمی کنیم. ما به شدت  نیازمند متفکرانی هستیم که فهم دینی، سعه ی صدر، گفت و گو، و نیز آزادی اندیشه در نشریات و رسانه ها را ارتقا دهند.

سیره ی امام رضا که با نمایندگان نحله های مختلف، گفت و گو، پرسش و پاسخ، مناظره و تبادل نظر داشته است، درسهایی برای امروز ما هم دارد. در مورد امام رضا، نکته ی جالب توجه این که ایشان حتی در دوران ولایتعهدی شان هم، اولویت را به کار فرهنگی می دادند و تا توانستند از دخالت در اموری که از عهده ی کسان دیگر ساخته بود، پرهیز نمودند. مناظرات و گفت و گوهای امام در منابعی آمده است، مثلا کتاب احتجاج دارای ویژگی خاصی است که حدود 30 مورد از امام رضا را منعکس کرده است. در باره ی شيوه های امام در مناظره ها، به عناوین ذکر شده در یک تحقیق  اشاره می شود. در گفت و گو های امام رضا با اهل کتاب، به منابع و کتاب های  آنان استناد می شده است و به زبان فرهنگی خودشان با آنان سخن گفته می شده است. این رویه، چقدر در میان  ما رواج دارد؟ آیا  حتی یک بار، امام رضا به  استناد مقام ولایتعهدی شان در بحث های فکری پشت حریف را به خاک زده است؟!  آیا کسی می تواند نشان دهد که امام از مقام خویش در حکومت، حقانیت بیاناتش را اثبات کرده باشد؟! هدف در مناظراتی که امنیت طرفین (حین و بعد از مناظره) تامین شود، باید عمدتا رسیدن به فهم مشترک، تعالی فکر و اخلاق باشد و این امور را می توان از امام رضا آموخت. در این مقاله با نگاهی انتقادی به کاستی های جوامع اسلامی نکته های جدیدی از سیره ی امام رضا بیان می شود.                                     

کلمات کلیدی:  امام رضا . گفت و گو . مناظره

----------------------------------------------------------------

 1 - مقدمه و ضرورت:

           الف- وضع مسلمانان

امروز که به مسلمانان عالم  و عالم مسلمانان می نگریم، مشکلات خاص آن ها، توجه ما را به خود جلب می کند. این که در قرون چهارم و پنجم  هجری رونق علمی بهتری در بلاد مسلمین نسبت به بقیه ی عالم  وجود داشت، به صورت دریغ- یادی  ما را به گذشته متوجه می کند. چرا مسلمانان در آن روزگار جلو افتادند و چرا در قرون بعد عقب مانده اند و چرا نتوانستند با تحولات اروپا خود را همگام نمایند؟

به این سوالات تا حد زیادی پاسخ هایی داده شده است. مثلاً می توان گفت که در آن قرون  مسلمانان، علوم جاهای دیگر عالم را گرفتند و فلسفه و استدلال و عقلانیت رواج یافت و.... از سوی دیگر در قرون بعد در ذیل حکومت های مستبد، افکار جبرگرایی، انزواطلبی، اخباریگری و قشریگری ... گسترش پیدا کرد. استدلال رخت بربست و ظاهر گرایی دینی چیره شد. گرفتار شدن در مباحث تکراری فرصت ها را برای توجه به علوم تجربی از بین برد و....

در این میان به نقش تنوع افکار، اندیشه ها، مذاهب و دیدگاه ها کمتر توجه شده است. فرهنگ هایی که یاد گرفته اند در کنار هم زیست کنند، شرح صدر خویش را افزایش داده اند و به همان نسبت کمتر انرژی خود را صرف مخاصمات کرده اند و بیشتر از یکدیگر آموخته اند. این شیوه، به هم افزایی توان و امکانات ملی می انجامد. امروز عقب ماندگی فرهنگی در کشور های اسلامی، مهمترین عامل رشد بنیادگرایی، سلفی گری افراطی  در شکل های سازمان یافته ی طالبان، داعش، بوکوحرام، انصار.....  و نیز انواع سنتی تر و غیر تشکیلاتی است. یک وجه اشتراک همه ی آن ها نداشتن روحیه ی تحمل و گفت و گو است. وقتی هرکس و گروهی خود را نماینده ی تام الاختیار خدا می داند و رهبر خود را امیرالمومنین و خلیفه ی ...  همه ی مسلمین جهان می نامد، معلوم است که بین امیرالمومنین های مختلف هم جنگ و ستیزه رخ خواهد داد; جنگ مذهب علیه مذهب و بلکه جنگ اسلام علیه اسلام! اکنون در مناطقی از سرزمین های مسلمان نشین، جنگ، خرابی و آوارگی  را شاهدیم. هرچند دست های پیدا و پنهان بیگانگان را در این حوادث خونبار می توان دید، اما ریشه ی بدبختی ها در ضعف علمی و فرهنگی خود آنان است. در چنین شرایطی راه حل چیست؟

                  ب - مصلحان و نواندیشان دینی :

پس از آن که اروپا  بعد از رنسانس و تحول صنعتی، بر کشورهای دیگر  سلطه  یافت و استعمار پدید آمد، سال ها گذشت تا به تدریج در میان مسلمانان مصلحانی  ظهور کردند که نقش استعمار را به مردم شناساندند.  در برخورد با غرب بود که به تدریج، خود شناسی در میان بخشی از مسلمانان  پیدا شد. نهضت بازگشت به خویش بعدها دچار سوء فهم ها شد. پیدایش گروه های تندرو، امثال القاعده و داعش متاسفانه شکل های نوینی از سلفی گری و تعصب های همراه با جهل است که به نام غیرت دینی، آلت دست بیگانگان و عامل خونریزی در میان مسلمانان می شوند.  ثمره ی بهار عربی ( یا به تعبیر برخی بیداری اسلامی ) در کشورهای اسلامی چه شد؟ مصر، تونس، لیبی، بحرین، یمن و سوریه .... ؟ ناامنی در این کشورها، موجب خروج سرمایه های انسانی و مادی به کشورهای غربی می شود. ضعف فرهنگی، زمینه ساز حکومت های استبدادی در غالب این کشورها است. این ضعف فرهنگی را چگونه می توان برطرف کرد؟ روشنفکران نواندیش که بیش از دیگران می توانند نقش آفرین اصلاح این جوامع باشند، قبل از همه توسط حکومت های استبدادی با همدستی مقامات روحانی وابسته، محدود، تبعید و زندانی و حتی متهم به ارتداد می شوند; مرحوم "نصر حامد ابوزید" قرآن شناس برجسته ی مصری، نمونه اش. اینان، هم سنت و دین و فرهنگ ملی خویش را می شناسند و هم غرب را. ما به شدت  نیازمند چنین متفکرانی هستیم که فهم دینی را ارتقا دهند. راهش سعه ی صدر، گفت و گو، آزادی اندیشه، نشریات و رسانه هاست. این است که امروز هم باید به چنین راهی برویم تا اهل فکر و اندیشه و صاحبان تخصص و سرمایه احساس تعلق خاطر به کشور خود داشته باشند و به جای مهاجرت، در وطن و میهن خود، سرمایه های مادی و معنوی خویش را به کار اندازند و علاوه بر آن زمینه ساز جلب سرمایه های خارجی برای توسعه ی کشور هایشان بشوند. وقتی از فرهنگ صحبت می کنیم، باید توجه داشته باشیم که مساله ای انتزاعی و جدای از بقیه ی ابعاد اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی و تمدنی نیست. اینست که کار، دشوار و زمانبر است. نمی توان از یک جامعه ی عصر جاهلی توقع مردمسالاری و ارزشهای دوران مدرن را داشت.

2 - امام رضا، گفتگو و نیاز امروز جوامع اسلامی:

در فرهنگ شیعه  پتانسیل خاصی وجود دارد که اگر به درستی فهمیده شود، می تواند به رشد عقلانیت، تبادل نظر و استفاده بهتر از دانش و داشته های دیگران در جامعه کمک کند. نکته ی مورد نظر ما در این جا، سنت "گفت و گو" است. گفت و گو بین اندیشه وران نحله های مختلف. گفت و گو میان ادیان و مکاتب گوناگون. تبادل نظر و تجربه  میان کشور ها، فرهنگ ها و تمدن های جهان. در روزگار کنونی اگر آگاهانه این فرایند مدیریت نشود، جز عقب ماندگی چیزی عاید نمی شود. باید دانست که اگر برخی از ما مسلمانان از این جریان عقب بمانیم، دیگران - همانگونه که نشان داه اند - منتظر ما  نخواهند ماند.

 در مورد درسهایی که از زندگی امام رضا می توان گرفت، یکی همین سیره است که آن بزرگوار با نمایندگان نحله ها ی مختلف گفت وگو، پرسش و پاسخ، مناظره و تبادل نظر داشته است. این بخش از زندگی او، در سهایی برای امروز ما هم دارد.

شرایط سیاسی روزگار امام رضا زمینه ساز طرح آن مباحث و گفتار ها بوده است. با این حال مهمتر ازآن، سنت فرهنگی امامان شیعه است. توجه اصلی آنان به فرهنگ و دین و اخلاق بوده است و سیاست ورزی آنان را ذیل  علم و اخلاق شان باید تحلیل کرد. ائمه ی شیعه از  250 سال دوره ی حیاتشان،  تنها 5 سال در راس حکومت  بودند( امام علی و امام حسن)، اما در  ُبعد دین، علم و اخلاق، همیشه امام  و مفسر دین بودند. در مورد امام رضا، نکته ی جالب توجه این که ایشان حتی در دوران ولایتعهدی شان اولویت را به کار فرهنگی دادند و تا توانستند از دخالت در اموری که از عهده ی کسان دیگر ساخته بود، پرهیز نمودند.

امام رضا حدود سه سال پایان عمرشان را در خراسان سپری کردند. با انتخاب خود، از  امور جاری حکومتی  کناره گرفت. اما از جلسات مناظره و گفت و گوی ایشان بخش هایی به دست ما رسیده است که امروز هم از آن ها می توان به شرح صدر، آزاداندیشی و توجه امام  به مباحث مطروحه در زمان، پی برد.

شاید امروز برخی از آن مسائل دیگر نیاز به گفت و گو نداشته باشد، به جای آن در مشکلات فکری و فرهنگی و ..... دیگری  نیازمند گفت و گو هستیم. لازمه ی سودمندی گفت و گو ها، پایبندی به حد اقل اخلاق و قانون است. برخی مناظرات مهم  در سطح رسانه ی ملی کشور ما، نشان داده است که ما، در این موضوع از رشد لازم برخوردار نیستیم.

آزادگی و آزاداندیشی در گفت و گوی برابر، خود را نمایان می کند و تأثیر اخلاقی بر جامعه می گذارد.

جامعه ی امروز ایران اگر می خواهد حیات فکری و فرهنگی داشته باشد، باید بتواند به هدف "آزادی" که در انقلاب، در شعار مردم متجلی بود، و در قانون اساسی جزء حقوق ملت است،  جامه ی عمل بپوشد که یکی از آنها ایجاد شرایط گفت و گو بین دیدگاه های مختلف است. تک صدایی، رشد فکری، فرهنگی و اخلاقی ما را در برخی جهات به تأخیر می اندازد و در برخی زمینه ها نوعی انحطاط بوجود می آورد(1) .

شاید ما تنها کشوری در جهان هستیم که شعار برقراری "کرسی های آزاد اندیشی"  را بدین سان سر داده ایم و بد عمل کرده ایم و اتفاقاً ما تنها کشوری هم در جهان هستیم که آرامگاه امام رضا، یعنی "امامِ گفت و گو" در آن  واقع است ! 

3 - منابع احتجاجات، مناظرات، گفتگوها و پرسش و پاسخها:

منابع مناظرات و گفت و گو های امام رضا را مي‌توان در كتاب‌هاي عيون اخبار الرضا(ع)شيخ صدوق(11)، جلد دوم احتجاج مرحوم طبرسي (10) جلد 49 بحارالانوار جست و جو كرد. در این میان کتاب احتجاج دارای ویژگی خاصی است که حدود 30 مورد از امام رضا را منعکس کرده است.

" الاحتجاج، کتابی است کلامی از نیمه اول قرن ششم هجری قمری، از کتب معتبر شیعه که به احتجاج طبرسی مشهور است. نویسنده آن، ابومنصور شیخ احمد بن علی بن ابیطالب طبرسی از محدثین موثق و علمای بزرگ است. این کتاب، محاجات و مناظرات پیغمبر اسلام و ائمه شیعه و استدلال‌های برخی از اصحاب ائمه در برابر مخالفان و افراد مختلف و پیروان ادیان غیر اسلامی، نسبت به اصول و فروع دین اسلام و مذهب شیعه اثنی عشری است.

مولف، انگیزه ی خود را از تالیف این کتاب در دیباچه ی کتاب چنین  می‌گوید: "آنچه مرا وادار  به گردآوری این کتاب کرد این بود که دیدم عده‌ای از شیعیان امامیه، به شدت از احتجاج پرهیز کرده و راه مناظره و جدل را اگر چه برحق باشد، نمی‌روند و می گویند این کار بر ما روا نیست. از این رو من تصمیم به تالیف کتابی گرفتم که حاوی استدلالات و احتجاجات شیعه و بزرگان و ائمه ی شیعه باشد و آیات و روایاتی که مسلمانان را به احتجاج و مجادله ی احسن امر کرده، ذکر کنم تا ثابت کنم که نهی در این باب، فقط منحصر به ضعیفان و ناتوانان و جاهلان است که از عهده ی آن به خوبی برنمی آیند، نه مبرزان و دانایانی که حق را بخوبی می‌توانند اثبات نمایند و مایه ی رفعت منزلت خود شده‌اند. "  (2)

4 - شیوه ها و موضوعات در مناظرات امام رضا:

امام رضا با بزرگان يهودي و نصراني و صابئي و طرفداران ديگر نحله‌هاي زمان خودش به گفتگو نشسته است. ولايت‌عهدي که به امام رضا قبولانده شد، براي او موقعيتي را رقم زد که قبل از او براي ائمه ديگر پديد نيامده بود.
اگر علي و فرزندش حسن، مدت کوتاهي در کسوت خلافت مسلمين درآمدند، گرفتار جنگ‌هاي سنگين بودند. امام رضا گرفتار جنگ شمشير نشد، بلکه او در متن نبردي فکري و فرهنگي واقع شد که از جنگ‌هاي پيشين ظريف‌تر و از جهاتي عميق‌تر و جهاني‌تر بود.
مأمون، جدا از آن که انساني داراي سياست و کياست بالا و پيچيده است، در ميان خلفا، يک روشنفکر و باسواداست، طب مي‌داند و با نجوم آشناست، و مجالس محاجّه و مناظره با حضور رؤساي اديان و اصحاب فکر و نظر تشکیل می‌دهد.(3)

در باره ی اهداف  مأمون از برگزاري اين مناظرات، سخنانی گفته شده است که نمی توان آن ها را کاملا با انگیزه های مامون برابر دانست. مثلا خراب كردن وجهه ی امام، سرگرم كردن مردم با مناظره‌هاي علمي و شناخت بهتر امام رضا(ع) توسط مأمون.

در باره ی شيوه ی امام در مناظره ها، به عناوین تشریح شده در یک تحقیق  اشاره می شود:

1- دعوت به پرسش 2- ميدان دادن به طرف مقابل  3- اعطاي آزادي كامل به مخالفان  4- همگام شدن ( 1-4- شیوه‏های همگام شدن با مخاطب :  الف.گوش دادن پویا    ب.خوش‏سازی کلام    2-4 - هدایت کردن:  الف.درخواست اطلاعات  بیشتر از مخاطب   ب.ارجاع به منابع مورد توافق )  5- خودداري از نقد شخصيت افراد  به جاي نقد استدلال 6- استفاده از مسلمات خصم  7- استفاده امام(ع) از مسلمات ادیان بدون اشاره به کتب آسمانی  8- خطاب توأم به عقل و دل و تحریک وجدان  9- نظم منطقی در گفتار 10- استفاده از تمثیل در تفهیم مطلب (4).

   اين جلسات علمي كه با راهنمايي و برنامه‌ريزي فضل بن سهل وزير ايراني مأمون انجام مي‌گرفت با حضور رهبران اديان: يهود، مسيح، صابئين، زردشتی (مجوس)، طبيب رومي، متکلمين اسلامي مثل سليمان مروزي متکلم بزرگ خراسان و ملت‌هاي ديگر... برگزار مي‌شد، نتايج علمي و تمدني بسيار پربار براي جهان اسلام داشت.  موضوعات مورد بحث حضرت بر محور مباحثي مثل نبوت، توحيد، كتاب‌هاي آسماني مثل انجيل، نبوت پيامبر خاتم، معجزات پيامبران، حقانيت دين زردشت، مسئله بداء و ..... بود.(5)

امام رضا(ع) از جمله در مناظره و گفتگو با علماي اهل كتاب،  بر اساس منطقي محكم و استوار و با استناد به كتاب مقدّس آنان ، نادرستي شماري از عقايد و باورهاي بنيادين ديني آنان را به اثبات رساند و به چالش هايي كه از سوي آنان متوجه مباني فكري و عقيدتي مسلمانان بود، پاسخ داد.

پيروزي امام، به اقرار پياپي مناظره‌ كنندگان به اعتقادات امام و برتري امام (ع) در مناظره انجاميد. جاثليق در پايان مناظره با گفتن" به مسيح سوگند كه در ميان دانشمندان مسلمان مانند تو نيست"، از بحث خارج مي شود. يا رأس الجالوت و بزرگ زرتشتيان با سكوت خود از ادامه بحث سرباز مي زنند. و در نهايت اقـــرار عمران صابي با اقرار به وحدانيت خدا و نبوت پيامبر اكرم(ص) و مسلمان شدن او برتري كامل و بلاشك امام بر همه بزرگان كلامي خويش است. پس از مناظره امام رضا(ع) عمران صابي را نزد خود دعوت كردند، وقتي عمران وارد شد، امام به او يك خلعت يك مركب و ده هزار درهم داده، وي را مسئول گردآوري صدقات در بلخ نمودند.

اصول استنتاجی‏ مطرح شده در مناظره‌‏های آن حضرت، در واقع مؤید این است كه مناظره و روند به‏ کارگیری آن برای ایجاد فهم مشترک از مسائل، آگاهی‏بخش و ایجاد نگرش توأم با عقلانیت است و از جهت دیگر روش مناظره‌‏ای آن حضرت، نه جدل، بلکه با تسلط علمی‏ بر مسئله، از نظر علمی و روانی، بیشترین تأثیرات آموزشی را بر طرف‏ مناظره‌ی خود می‏گذاشت.

همچنين مي توان نتيجه گرفت كه اگر تبيين و ارائه ی انديشه‌ها و آموزه‌هاي ديني و پاسخ‌گويي به چالش‌هاي پيش روي آن، بر اساس آگاهي كامل و منطقي محكم و عقلاني صورت پذيرد، چهره‌ي زيباي حقايق آشكار شده و تشنگان حقيقت را در برابر آن تسليم خواهند شد.(6)

 

5 - نتیجه :

  • امام رضا در ایران سابق و خراسان بزرگ آن روزگار، گفتمان آزاداندیشانه ی فرهنگی، دینی و اخلاقی را در حالی که جایگاه ویژه ای در حکومت داشت، دامن زد که ثمرات آن تا زمان ما باقی است. آیا ما در روش های گفت و گو همراه با شرح صدر به آن امام همام تاسی کرده ایم؟
  • پیامبر رحمت فرمود "اختلاف علماء امتی رحمه". آیا ما این دیدگاه پیامبر را به رسمیت می شناسیم؟ و تنوع فکری و سلیقه ای را در درون خود، برمی تابیم؟ راستی چرا این همه تکفیر ؟
  • رسول خدا را در نظر بگیرید که در یک طرفش ابوذر و در طرف دیگرش سلمان است. پیامبر می داند که هر یک از آن دو چگونه می اندیشند و تا چه حد بین آن دو اختلاف فکری وجود دارد. آن گاه به سوره ی انشراح مراجعه کنید که: "الم نشرح لک صدرک و..." (7)صبر و حلم پیامبر را در نظر بگیرید و آیه ی " انک لعلی خلق عظیم" (8)  ونیز آیاتی که اتهامات مشرکان به آن حضرت را  نشان می دهد، به خاطر بسپارید و بعد به استبداد موجود در جهان اسلام نگاه کنید. تنگ نظری های منتهی به جنگ ها و خونریزی های  درون  این جوامع چه چیزی را به ما نشان می دهد؟ رفتار او در جامعه ی قبایلی و عقب مانده ی آن روز، نشان دهنده ی انقلابی در معیارهای اخلاقی بود. با این حال سنت گفت وگو در بین عالمان دینی چقدر رواج دارد؟ چه میزان روحیه ی کار جمعی در آنان وجود دارد؟ تا چه  حد حکم تکفیر و ارتداد و مهدورالدم کردن و نظایر آن در بین آنان هست؟
  • امام علی مشاورت به خلفا می داد. امام حسن حکومت را رسما به معاویه واگذار کرد. امام حسین ناخواسته به جنگی تحمیلی کشیده شد. بقیه ی ائمه  تا امام رضا  و حتی بعد ایشان هم زیر بار در گیری هایی برای کسب قدرت سیاسی (خلافت یا حکومت)  نرفتند. در این میان وضع امام رضا بگونه ای خاص بود. آن بزرگوار از فرصت ها چگونه استفاده کرد؟ تشخیص امام رضا از ضرورت های زمان خود چه بود؟ و چگونه به آن ها پاسخ داد؟ آیا در این امور برای کسانی که مدعی تداوم کار آن بزرگواران هستند، درس ها و عبرت هایی وجود دارد یا نه؟ در جامعه ی ما چقدر در این راستا گام برداشته می شود ؟
  • در گفت وگو های امام رضا با اهل کتاب، به منابع و کتاب های  آنان استناد می شده است و به زبان فرهنگی خودشان با آنان سخن گفته می شده است. این رویه، چقدر در میان  ما رواج دارد؟ تاکید بر نقاط قوت موجود در آثار  پیروان مکاتب دیگر تاچه حدی در میان روحانیان مسلمان مطرح و معتبر است؟
  • پیامبر ما در جریان صلح حدیبیه در نگارش متن صلح نامه در مواردی کوتاه آمدند، که  برای قشریون و متعصبان ما نمی تواند در موارد – تقریباً – مشابه پذیرفته شوند. آیا فکر می کنید که با جزم اندیشی، سیاه و سفید دیدن و مطلق انگاری امور – بویژه امور اجتماعی و سیاسی- می توان به نام دین کاری از پیش برد؟ با منطق آنان پذیرش ولایتعهدی امیرالمومنین مأمون از جانب امام رضا، چه توجیهی دارد؟  ما در میان خود، جریان فکری و اعتقادیی داریم که نمی داند عرصه ی دیپلماسی بین المللی با عرصه ی انزوای زندگی شخصی تفاوت دارد، و یا می داند و سیاست عوامفریبانه را در پیش گرفته است. باید از اینان پرسید امام رضا مجاز بوده که به مامون دست بدهد یا نه؟ !
  • آیا  حتی یک بار امام رضا به  استناد مقام ولایتعهدی شان در بحث های فکری پشت حریف را به خاک زده است؟!  آیا کسی می تواند نشان دهد که امام از مقام خویش در حکومت، حقانیت بیاناتش را اثبات کرده باشد؟

در پاسخ به سوالات فوق جواب تا حدی روشن است. البته حق می دهم که تفاوت رای و نظر وجود داشته باشد، ولی نباید در مباحث فکری، از پشتوانه ی قدرت سیاسی –  نظامی و حکومتی (سوء)استفاده شود. یعنی:

" دلایل قوی باید و معنوی      نه رگ های گردن به حجت قوی " (سعدی).

راه وحدت مسلمانان در مباحثات و مناظراتشان، اینست که از تکفیر و تحقیر یعنی آنچه امروزه سرلوحه تعاملات بین مذاهب اسلامی شده، دست بکشند. این تحقیر و تکفیر در مرحله ی مباحثات و مناظرات است که در مراحل بعدی –یعنی عرصه ی سیاسی و نظامی به دعوا و کشت و کشتار می رسد. 

حضرت رضا فرموده اند : التودد الی الناس نصف العقل: خوشرویی و مهربانی با مردم نصف عقل است. این توصیه بسیاری از دعواها و نزاع های مسلمانها را می تواند کاهش دهد. ظرفیت هارا بالا ببرد. شرح صدر را گسترش دهد.(9)

هدف در مناظراتی که امنیت طرفین (حین و بعد از مناظره) تأمین شود، باید عمدتاً رسیدن به فهم مشترک، تعالی فکر و اخلاق باشد.                                       چنین باد!

 

 

منابع:

دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار...
ما را در سایت دکتر سید ابوالفضل حسینی - سبزوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinisabzevaro بازدید : 167 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 4:53